هر صاحب کسبوکار کوچکی آرزو دارد که رشد کند؛ اما این روند چالشهایی دارد که فقط با صحبت کردن در مورد اهداف، بودجه و کارهای هفتگی به راحتی برطرف نمیشود. گاهی اوقات یک فرهنگ فرعی نارضایتی به داخل رخنه میکند و کارکنان احساس کسالت و بیانگیزگی میکنند. درگیریها آغاز شده و تیم شما احساس جداشدگی و بیعلاقگی به مکالمه و تبادل نظر میکند. در این مواقع، به چندین استراتژی های مختلف رهبری نیاز است.
بنابراین تصمیم میگیرید که شروع به رهبری کنید (زیرا میدانید که کارمندان شما، خون درون رگهای شرکت شما هستند) سعی میکنید با تعامل دوباره با نیروهای خود، حرکتی انجام دهید. جلسات متعددی برای ارتقا کار گروهی، تشویق به همکاری و گفتگو در مورد آنچه که همه در تلاش برای دستیابی به آن هستید، برگزار میکنید. اما در نهایت با توجه به این که میدانید همه افراد قادر به دستیابی به ارتباطات مناسب هستند؛ به نتیجه و همکاری که میخواهید نمیرسید. بعدش چه؟
وقت آن فرا رسیده که برخی بهسازی ها و تغییرات را پیاده سازی کنید. بهبود عملکرد تیم، فداکاری، عزم و رهبری شما و تیمتان را میطلبد. در اینجا چند عدد از استراتژی های مختلف رهبری برای پیادهسازی مداوم برای دسترسی به عملکرد تیمی سازنده تر برای رسیدن به اهداف کلی شرکت شما آورده شده است:
تعریف و ارتباط چشم انداز – با قلبتان صحبت کنید
رهبران مشاغل کوچک با عملکرد بالا، همیشه در حال پیغام دادن هستند. آنها روی اینکه چرا کارشان مهم است تاکید دارند؛ تاثیر مثبت خدماتشان روی زندگی مشتری و چشمانداز شرکت و و اینکه چقدر نقش همه در رسیدن به آنجا بسیار مهم است را بازگو میکنند. کارمندان اگر احساس کنند که کارشان در دستیابی به چشمانداز و ماموریت شرکت موثر است؛ تعهد بیشتری نشان خواهند داد.
اگر همه در محل کار فقط برای کار کردن حضور پیدا کنند؛ به راحتی در کارهای روزانه گم میشوند و فراموش میکنند که چرا در درجه اول به شرکت پیوستند. وقتی از استراتژی های مختلف رهبری استفاده کرده و ماموریت را ملموس میکنید؛ کارمندان شما متعهد شده و برای دستیابی به هدف مشترک تلاش میکنند. اجازه دهید تا احساس کنند که در حال کار برای رسیدن به چیزی بزرگ و هیجانانگیز هستند.
مطمئن شوید که تیمتان را در حلقه نگه میدارید و ارتباطات تیم را ترغیب میکنید تا همه بدانند که چگونه کارشان بر موفقیت کلی شرکت تاثیر میگذارد. حتی اگر دقیقا نمیدانید جاده پیش رو چگونه به نظر میرسد؛ در مورد مقصد نهایی شفاف باشید. با انجام این کار، شما هدف، تمایل به مشارکت، تصویرسازی و نتایج پیشروی را به کارکنان خود میدهید. اما، توجه داشته باشید که با قلبتان صحبت کنید. نقش شما به عنوان یک رهبر این است که به تیمتان احساس اشتیاق را چنان بدهید که آن را از خودشان بدانند. از این که رکوردی شکسته شود نترسید. توجه همه را به تصویر بزرگتر جلب کرده و با چشماندازتان رهبری کنید.
پرورش تعادل – انسان باشید؛ نه انسان دوست
حقیقت ساده این است که همیشه موارد بیشتری برای چک کردن لیست کارها، تعداد بیشتر افراد برای تماس، جلسات بیشتر برای برگزاری و مشکلات بیشتر برای رسیدگی وجود دارد. با این حال، خسته کردن کارمندان با تعیین اهداف و ضربالاجلهای غیر واقعی و ندادن وقت کافی به آنها برای شارژ مجدد باتریهایشان، نتیجهای نداشته و باعث ایجاد نارضایتی میشود. اگر عزیزانشان از اینکه آنها بیش از حد کار کرده و در محل کار میشنوند که برای انجام کارها کار سخت در لازم است؛ ممکن است منجر به احساس عدم کفایت شود. منفیگرایی به آرامی وارد شده و بر تمرکز و بهرهوری کارکنان شما تاثیر میگذارد. آنها کمکم احساس میکنند که همه افراد اطراف، از جمله خودشان را ناامید میکنند.
سیاستهای دفتر شما باید منصفانه باشد؛ وفاداری را تشویق کرده و کارمندان را به خاطر مشارکت و سختکوشیشان پاداش دهد. شما با دادن فرصت به آنها برای بودن در کنار عزیزانشان، اختصاص زمان برنامهریزی شده اجباری یا دادن چند روز مرخصی اضافی بعد از یک پروژه چالشبرانگیز برای استراحت و شارژ مجدد، به آنها میگویید که سلامتی آنها اهمیت داشته و شما نیز مانند دیگر افراد به آنها اهمیت میدهید. همچنین مهم است که به کارمندان خود فرصت دهید تا انعطافپذیر بوده و در سطح شخصی با یکدیگر آشنا شوند. وقتی کسی را در سطح عمیقتری میشناسیم، تمایل بیشتری برای پشتیبانی و رفتن قدم اضافی برای آن شخص، همکاری و مشارکت در یک تیم داریم. برنامهریزی تمرینهای تیمسازی، تشویق ساعتهای با هم بودن و وقت گذاشتن برای پرسیدن در مورد زندگی شخصی و چالشهای فرد، باعث ایجاد اعتماد و وفاداری میشود. مطمئن شوید که محیطی ایجاد میشود که انگیزه و مثبت بودن در آن شکوفا شده و از حکم دادن خودداری میشود. به یاد داشته باشید که افراد تیم شما انسانهایی هستند که مجموعهای از مشکلات، خانوادهها و محدودیتها را دارند.
تفویض کردن و توانمندسازی – از مدیریت ذرهبینی بپرهیزید و برچسب زدن را رها کنید
شما به عنوان صاحب کسبوکاری کوچک، معمولا تعداد محدودی از کارمندان دارید و در نهایت کلاههای مختلف مدیریتی بر سر میگذارید. آیا بعضی از کارمندان شما تا حالا گفتهاند که نمیتوانند کاری را تمام کنند چون منتظر تایید شما بودند؟ آیا همیشه نیاز به بررسی و تایید کار کارمند خود دارید؟ آیا آنها در انجام حرکاتشان تردید دارند؛ زیرا از قدیم شما نهایتا بسیاری از کارهای آنها را را تغییر میدهید و باعث میشوید که به تواناییهایشان شک کنند؟
در اینجا گفتن این نکته ضروری است که آنچه شما می دانید یا روشی که انجام میدهید ممکن است همیشه تنها راه یا حتی بهترین راه برای رسیدن به نتیجه مطلوب نباشد. با دخالت مداوم در کارها، شما فرهنگ تردید و عدم تحرک را پرورش می دهید. در عوض، سعی کنید آموزش دهید؛ در برابر ایده های جدید باز باشید؛ به آن ها برای تصاحب چیزی , قدمهای بلند برداشتن انگیزه دهید و و برای انجام کارهایشان به تنهایی، از آنها تمجید کنید. به زودی کارمندان شما توانمند خواهند شد و به جای عقب نشستن، همیشه منتظر راهها و و تشویقها خواهند بود. آنها در کنار شما شروع به هدایت کسبوکار به جلو میکنند. حوزههای خاصی از کسبوکار خود را در نظر بگیرید که میتوانید کامل از آنها خارج شده و به دیگران اجازه دهید که به آن وارد شوند. به کارمندان خود قدرت و اعتماد به نفس بدهید تا به تنهایی عمل کنند.
جدای از تفویض مسئولیتهای بیشتر، به این فکر کنید که برچسبها را برای ایجاد فضای مثبت حمایت متقابل، قدردانی و انگیزه، کنار بگذارید. افراد دوست دارند که با آنها به صورت برابر رفتار شود و عقایدشان شنیده شده و مورد احترام واقع شوند. کارمندان میخواهند برای کسانی که به آنها اعتماد داشته و احترام میگذارند کار کنند. احترام با آنچه انجام میدهید به دست میآید؛ نه به آنچه فکر میکنید که میخواهید انجام دهید. مطمئن شوید که همیشه از عنوان موقعیت خود برای اینکه هم مسیر کارمندان شوید استفاده نمیکنید.
متعهد به آموزش – فراهم ساختن و سرمایهگذاری در آموزش مداوم
در بسیاری موارد، کارمندان رهبران خود را به عنوان الگوی نقش خود در نظر میگیرند و استراتژی های مختلف رهبری آنها را میبینند. و انتظار دارند که از طریق بینش، دانش و تخصص به اشتراک گذاشته شده، از آنها یاد بگیرند. اگر وقت کافی برای انتقال دانش خود و حمایت از سفر آموزشی کارمند خود ندارید؛ ممکن است آنها در نهایت احساس کنند که به اندازه کافی مهم نیستند که شایسته تلاش یا توجه اضافی باشند. بسیار مهم است که وقت خود را برای آموزش درست کارمندان صرف کنید و پیشرفت و تلاش اضافی آنها برای رشدشان را حمایت و اذعان کنید. در پایان، تمام اینها به معنی تبدیل شدن به سیستم پشتیبانی بهتر برای شما و همکارانتان است.
از اینکه اعتراف کنید که همه جوابها را ندارید خجالت نکشید و یادگیری متقابل در تمام سطوح و بین همه بخشها را تشویق کنید. همه چیزی برای مشارکت دارند و وقتی بدون توجه به جایگاهشان در شرکت، برای یاد گرفتن از یکدیگر باز هستند؛ هدفی بزرگتر و همکاری بیشتر در سطح تیم گسترش مییابد. همیشه کارمندان خود را تشویق به شرکت در کلاسهای اضافی، مهارتهای اضافی و استفاده از آموزشهایشان در شرکت کنید.
از همه مهمتر، اطمینان حاصل کنید که همه میدانند که پیشرفت آنها بخش مهمی از موفقیت کلی شرکت است و شما به عنوان یک رهبر، در سفر آموزشیشان از آنها پشتیبانی میکنید و برعکس. اگر تعهد شما به رشد و پیشرفت آنها بیشتر از خودتان برایتان مهم باشد؛ آنها در تعاملات روزانه این را احساس خواهند کرد. به عنوان یک رهبر، همیشه زمانتان را روی رشد حرفهای خود سرمایهگذاری کنید و با انجام این کار کارمندان شما متوجه این امر شده و از آن پیروی میکنند.
تشویق شناخت – آنچه پاداش می گیرید تکرار می شود
چه کسی دوست ندارد به خاطر تلاش و زحماتش مورد توجه و قدردانی قرار گیرد؟ مطالعات نشان داده که حتی با اینکه ۶۰ درصد است بزرگسالان موافقند که در محیط کار شناخت شخصی برای آنها حیاتی است؛ بیش از ۹۶ درصد از پاسخدهندگان احساس کردند که شناخت شخصی الهام بخش بوده و انگیزهای برای مشارکت و انجام کارهای بیشتر است.
ما به عنوان رهبر، هرگز نباید هنگام تحسین، قدرت تحسین را دست کم بگیریم؛ به ویژه هنگامی که یکی از کارمندان شما نتایج استثنایی به دست میآورد، کارهای برجسته انجام میدهد؛ یا حتی قدمهای رهبری برای تشویق و گوش دادن به دیگران بر میدارد. باید لحظهای صبر کنید تا از آنها قدردانی کرده و برتری آنها را نشان دهید. با این کار، به فرد قدرت میدهید تا به مسیر خود ادامه داده و تعهد خود را نسبت به چشمانداز، رسالت و اهداف شرکت تقویت کند.
حتی بهتر از آن، وقتی به عنوان یک رهبر شناخت کار دیگران را آغاز کنید و استراتژی های مختلف رهبری بهره بگیرید، فرهنگ تقدیر از کار دیگران شروع به درخشش خواهد کرد. نه تنها کارمندان به صورت داخلی یکدیگر را تشویق میکنند؛ بلکه این امر در خدمتی که به مشتریان ارائه میدهند نیز منعکس میشود. این احساس اجتماعی باعث میشود تا همه افراد در بالاترین سطح خود عملکرد داشته باشند و به عنوان تیم عمل کنند.