نیروهای تحولآفرین و تغییرات ناگهانی در بازار، طول عمر بعضی شرکتها را کاهش داده است. مطالعهای در این زمینه پیشبینی کرده که جایگزین کردن شرکتهای متوسط در شاخص 500 S&P تا سال 2027، 12 درصد کاهش مییابد و در طول 10 سال حدود نیمی از شرکتهای شاخص 500 S&P با شرکتهای دیگر جایگزین میشوند.(این شاخص فهرستی است از ۵۰۰ سهام برتر در بازار بورس سهام نیویورک و نزدک.) به همین دلیل شرکتها برای اینکه بتوانند به کارشان ادامه دهند، نوآوری را افزایش دادهاند. تحلیل گالوپ نشان میدهد که 61 درصد از کارمندان آمریکا به شدت با اینکه کارفرما از آنها بخواهد که در محل کار خلاق باشند، موافق هستند. اما اینکه فقط به کارمندان بگویید خلاقانه فکر کنند، کافی نیست. رهبران باید به طور پیوسته شرایط را برای نوآوری فراهم کنند و خلاقیت را در فرهنگ کاری گسترش دهند. در ادامه همراه باشید تا چهار اصل ایجاد ایجاد نوآوری در سازمان را به شما معرفی کنیم.
۴ اصل ایجاد ایجاد نوآوری در سازمان
۱. استراتژی: برای نوآوری نقشه راه ایجاد کنید
رهبران باید از طریق کلمات و اقدامات، بینش خود را برای نوآوری و کارآفرینی درون سازمان به اشتراک بگذارند. سازمانها با داشتن بینشی شفاف برای نوآوری به کارمندان کمک میکنند تا ایدههای هوشمندانه خود را توسعه دهند و خیلی سریع آنها را آزمایش کرده، اصلاح کنند و تبدیل به خدمات و محصولاتی کنند که قابل عرضه در بازار باشد.
سازمانها همچنین باید بر اساس استراتژی، در نوآوری سرمایهگذاری کنند. برای تعیین سرمایه دلخواه، رهبران باید وظایفشان را انجام دهند. آنها باید عواملی مثل تقاضای صنعت، شرایط بازار و نمونه کارهای موجود در شرکت را در نظر بگیرند. سرمایهگذاری بیشتر لزوما با نوآوریهای بزرگتر رابطه مستقیم ندارد. مطالعهای در سال 2018 به این نتیجه رسید که هزینههای تحقیق و توسعه 20 شرکت نوآورانه جهانی از 6/3 درصد تا 25 درصد سودشان متغیر است.
۲. مردم: افراد با استعداد را تشویق کنید تا امتحان کنند
برای پرورش ذهنیتی نوآورانه، رهبران باید محیطی را ایجاد کنند که به کارمندان قدرت دهد تا امتحان کنند، سریع شکست بخورند و از مشکلاتشان درس بگیرند. اگر ایدههای کارمندان به خوبی بررسی نشود و محکوم شود، آنها از نوآوری دلسرد میشوند.
متاسفانه، تحقیقات گالوپ نشان میدهد که فقط 18 درصد از کارمندان آمریکا فکر میکنند که میتوانند در محل کارشان ریسک کنند و محصولات، خدمات و راهحلهای جدیدی را به وجود آورند.
برای برطرف کردن این مشکل، رهبران باید تلاش کارمندان برای نوآوری را در جمع کارمندان دیگر جشن بگیرند. بهترین سازمانها از فرآیندهای مدیریت عملکرد مطمئن میشوند، اقدامات نوآورانه را توسعه میدهند و تشویق میکنند و برای ایدههای گوناگون ارزش قائل میشوند.
۳. فرآیندها: فعالیتها را دیجیتالی کنید تا بتوانید نوآوری را به جلو پیش ببرید
رهبران باید مطمئن باشند که سیستم سازمانی به جای ایجاد موانع برای نوآوری، باعث ارتقای آن میشود. تیمهایی که روی یک پروژه کار میکنند باید از طریق روابط درونی با مسائل مختلفی هماهنگ شوند؛ مسائلی مثل: کجا و چگونه روی تلاش برای ایجاد نوآوری تمرکز کرده، چه زمانی باید تغییر ایجاد کنند و بعد از اینکه ایدهای به ذهنشان رسید، چه کاری باید انجام دهند.
رهبران باید در هر شرایطی که امکانپذیر است، فرآیندها را دیجیتالی و قابل فهم کنند. این کار به شرکتها کمک میکند تا نیازهای مشتریها را بهتر شناسایی کنند و با حساسیت کمتری واکنش نشان دهند.
آزمایشگاه خلاقیت سامسونگ (Samsung C-Lab) به کارمندان اجازه میدهد تا ایدههایشان را مشخص کرده، با دیگران همکاری کنند و آنها را با مهارت بالا به نوآوریهای قابل عرضه در بازار تبدیل کنند. این کار برای پرورش نوآوری ضروری است. این روش سامسونگ، تفکرات هوشمندانه را پرورش میدهد، ایدههای نامناسب را به سرعت تشخیص میدهد و به طور پیوسته فرصتهای جدیدی را ایجاد میکند.
۴. ساختار: نیازهای فیزیکی، موقتی و مبتنی بر همکاری را برآورده کنید
فضاهای مبتنی بر همکاری و فیزیکی برای افزایش نوآوری بسیار اهمیت دارد. رهبران میتوانند از طریق فراهم کردن فضاهای مجهز و اختصاصی برای نوآوری، خلاقیت را به یکی از بخشهایی که کارمندان همیشه روی آن تمرکز میکنند، تبدیل کنند.
محیطهای کاری که به معنای واقعی نوآورانه هستند، ابزارهای متنوعی مثل، صفحه متحرک یا دیوارهای شیشهای فراهم میکنند تا کارمندان بتوانند روی آن بنویسند و فکر کنند که کدام ایدهها، ایدههای نوآورانه موقتی است.
رهبران همچنین باید تعدادی ساعتهای کاری مشخص را به تلاش کردن برای ایجاد نوآوری اختصاص دهند. اگر سازمانها میخواهند که ایدههای بهتر و بیشتری دریافت کنند، باید به همین ترتیب انتظارات هر جایگاه را ارزیابی کنند. برای مثال، گوگل کارمندانش را تشویق میکند که 20 درصد از زمانشان را به توسعه راهحلهای جدیدی اختصاص دهند که به نفع شرکت است.
زمانی که صحبت از همکاری میشود، سازمانها باید به خارج از سازمانشان فکر کنند. حتی قدیمیترین سازمانها هم نمیتوانند به تنهایی نوآوری انجام دهند. رهبرانی که به صورت کنشگرا اکوسیستمی قوی از همکاری ساختهاند، منبعی از ایدهها و روشها را دریافت میکنند. بهترین سازمانها، با محدوده وسیعی از سازمانهای دیگر شراکت میکنند که شامل: شرکتهای دیگر، نهادهای آموزشی و دولت میشود.
برای مثال، گروه BMW که یک شرکت نوآور و مولتی میلیاردر است با نهادهای آموزشی مثل دانشگاه فنی مونیخ و استارتاپی مثل لایم (Lime) شراکت کرده است تا بتواند با صنعتی رو به جلو حرکت کند که همیشه در حال تغییر است.
کلام آخر
در طی دهههای اخیر، نوآوری از یک آزمایشگاه خلاقیت که برای متخصصان رزرو میشد به یک اکوسیستم پیچیده تبدیل شده است که هیچگاه خواب ندارد. استارتاپهایی که دیگر از روشهای قدیمی استفاده نمیکنند و سازمانهای جوان مثل تسلا و فیسبوک ثابت کردهاند که اندازه سازمان و میراث آن، موفقیت را تضمین نمیکند. اگر سازمانها به طور پیوسته ایدهها و محصولات جدید تولید نکنند و به دنبال ایجاد نوآوری در سازمان نباشند، رقیبهای آنها این کار را میکنند و شرکتهایی که همراه با رقیبهایشان پیش نمیروند، طول عمرشان کم میشود.
نوآوری را عنوان اصلی فرهنگ محل کارتان قرار دهید:
- توانایی کارمندان را با استفاده از نقاط قوت آنها افزایش دهید.
- در مورد اینکه چگونه تجربیات کارمندان میتواند آنها را از خلاقیت دلسرد کند یا خلاقیت را در آنها پرورش دهد، آموزش ببینید.