همه استارتاپ ها معمولا با یک ایده فوقالعاده شروع میشوند ولی برای اینکه بتوانید استارتاپ موفقی داشته باشید، فقط داشتن ایده کافی نیست. حتی اگر بتوانید آن ایده را با یک مدل کسبوکار همراه کنید و منابع مالی زیادی هم بدست بیاورید؛ باز هم برای دستیابی به موفقیت کافی نخواهد بود. بلکه کار تیمی است که موفقیت استارتاپ ها را تضمین میکند. در واقع اهمیت کار تیمی در استارتاپ است که برای رسیدن به موفقیت کسبوکار اهمیت بالایی پیدا میکند و به یک اولویت تبدیل میشود.
اهمیت کار تیمی در استارتاپ و نکتههای آن
یکی از مهم ترین معیارهایی که سرمایهگذاران فرشته (Angel Investor) برای سرمایهگذاری در کسبوکارهای استارتاپی به دنبال آن هستند، عملکرد تیم بنیانگذار و شخصیت هرکدام از آنها است. هر کسبوکاری از گروهی از افراد تشکیل شده است که برای خلق یا توسعه ایدهای در کنار هم جمع شدهاند. به همین خاطر عواملی مانند کار تیمی و همکاری درست به اندازه دیگر منابع عینی برای ساخت استارتاپ اهمیت دارد.
کار تیمی همیشه مسئله مهمی است اما اینکه در شرکتهای نوپا بیشتر درباره این موضوع تاکید میکنیم، دلایلی دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
موضوع اول: اعضای یک استارتاپ موفق، تواناییهای متفاوتی دارند.
اگر اعضای تیم درباره یک موضوع خاص و مشترک تمرکز داشته باشند یا اگر تیم آنقدر بزرگ باشد که بتواند همه نقشهای خاص و مورد نیاز در استارتاپ را پوشش دهد باز هم تفاوتها در یک تیم اهمیت پیدا میکند و اینجا نقش تکمیل کنندگی وزن بالاتری پیدا میکند.
حتما اعضای تیم در یک استارتاپ باید با یکدیگر تفاوت داشته و پیشزمینهها و تجربیات متفاوتی را در کارنامه شغلی خود داشته باشند تا بتوانند در تقسیم وظایف، نقشها و مسئولیتها به خوبی در کنار هم کار کنند و نیازهای همدیگر را پوشش دهند. هرچند ایجاد همکاری بین اعضای چنین گروهی و هماهنگ کردن آنها با یکدیگر کار چندان آسانی نیست.
وقتی بخواهید افراد متفاوتی را کنار هم قرار دهید، باید بر موضوع ارتباطات تمرکز زیادی داشته باشید. اعضای تیم باید با یکدیگر روراست و راحت باشند و بدون ترس از انتقاد، آزادانه از یکدیگر سوالاتشان را بپرسند. برای این کار، باید جلسات گروهی برای مذاکره برگزار کنید یا هر از گاهی، وظایفی به آنها بدهید که باعث پیوند و ارتباط بیشتر بین اعضای تیم شود. به این صورت، مطمئن میشوید که تیمتان (اگرچه با هم فرق دارند)، همگی با هم اتفاق نظر دارند و به دنبال هدفی یکسان هستند.
موضوع دوم: عامل ریسک و سرعت تغییرات در استارتاپ ها نسبت به محیطهای کاری سنتی، بیشتر است.
امروزه به دلیل حجم انبوه اطلاعات، دسترسی راحتتری به منابع و جامعه کارآفرینان موفق داریم که میتوانیم با آنها همکاری کرده و از تجربیاتشان استفاده کنیم. همچنین راهاندازی کسبوکار راحتتر از قبل شده است اما حفظ و ثابت نگهداشتن آن در چنین محیط اشباعشدهای از استارتاپ ها بسیار دشوارتر از قبل است.
رقابت در دنیای استارتاپ ها بهشدت زیاد است و موفقیت در این عرصه به وقت و منابع بسیاری احتیاج دارد. میتوان گفت تنها راه موفقیت در این اکوسیستم داشتن یک تیم یکپارچه از بنیانگذاران است؛ تیمی که از ابتدا با استارتاپ شکل میگیرد و به رشد و پیشرفت آن کمک میکند.
شما باید عدمقطعیت، حجم سنگین و زیاد کارها و تغییرات مداوم در اهداف شرکت را کنترل کنید و هنگامی که پیشرفتتان کند یا متوقف میشود، اضطراب نگیرید. همچنین باید بتوانید که زمانهای سخت را پشت سر بگذارید و برای اعضای تیم خود، مکمل نقاط ضعف و قوت یکدیگر باشید.
موضوع سوم: همه افراد در نجات استارتاپ نقش دارد.
همه افراد تیم در پیشرفت استارتاپ نقش دارند. اعضای تیم بنیانگذاران نباید از یکدیگر انتظار داشته باشند که هرکدام فقط روی حوزهای که در آن تخصص دارند تمرکز کنند. همه اعضای تیم باید حاضر باشند نقطه امن خود را به خاطر منافع شرکت رها کنند، به یکدیگر کمک کنند و پا به عرصههای ریسکپذیرتر بگذارند. برای اینکه استارتاپی موفق داشته باشید باید آن را از افرادی مشتاق و از خود گذشته تشکیل دهید که همیشه از یکدیگر حمایت میکنند، به یک بینش مشترک باور دارند و حاضر هستند برای رسیدن به هدفشان هرکاری که لازم است را انجام دهند.
تیمهای استارتاپی برای اینکه موفق شوند باید به یکدیگر کمک کنند، با هم همکاری کنند و به واحدی یکپارچه تبدیل شوند که با وجود تفاوتهایشان، پیوستگی و اتحاد خود را از دست نمیدهند. هرکسی در این تیم باید وظیفه خودش را انجام دهد اما همگی باید از یکدیگر حمایت کنند و هر زمان لازم شد در حوزه تخصصی دیگر اعضای تیم هم فعالیت کنند تا بتوانند به هدف مشترکشان برسند.
موضوع چهارم: تعارض در استارتاپ خیلی سریع گسترش پیدا میکند.
وقتی در محیط استارتاپی کار کنید (معمولا در استارتاپها فضا کوچک است، همگی در یک دفتر کار میکنند و حریم شخصی زیادی ندارند) نمیتوان مسائلی که پیش میآید را پنهان کرد. مثلا اگر بین دو نفر تنشی وجود داشته باشد، اعضای دیگر تیم هم ناخواسته وارد ماجرا میشوند یا حداقل تاثیرات این انرژی منفی را احساس میکنند.
مشکلات بین اشخاص میتواند حتی قدرتمندترین استارتاپ ها را هم با شکست مواجه کند. پس باید سعی کنید به سرعت به مشکلات رسیدگی کنید تا میزان ریسک کاهش یابد و اعضای تیمتان خیلی کارآمد، شاد و راحت به کارشان ادامه دهند. همچنین باید شخصیت هر کسی که به تیم اضافه میکنید را در نظر بگیرید و ببینید چطور با دیگران برخورد میکند (مثلا اینکه احتمال دارد در زمانهای بروز مشکل از چه کلماتی استفاده کنند یا با چه طرز بیانی صحبت کنند). بعضی از تعارضات در محیط کار اجتنابناپذیر هستند اما اگر بتوانید تیمی قدرتمند بسازید که به یکدیگر احترام میگذارند و با هم همکاری میکنند، میزان تعارضات کمتر میشود و مجبور نخواهید بود بیشتر وقتتان را صرف از بین بردن تنشهای بین افراد کنید.
همه اعضای تیم استارتاپ بخش مهمی از موفقیت شما به حساب میآیند و اگر آنها نتوانند با یکدیگر کنار بیایند و همکاری کنند، آینده استارتاپ به خطر میافتد. کارآفرینانی که شرکتی را پایهگذاری میکنند، نه تنها باید گروهی از افراد باهوش و توانا را دور هم جمع کنند، بلکه باید بتوانند بین این افراد پیوندی قوی برقرار کنند و محیطی قدرتمند و مبتنی بر همکاری برایشان ایجاد کنند.
اعضای تیم استارتاپی باید چه در زمانهای شکست و چه در زمانهای موفقیت علاوه بر انجام مسئولیتهای خودشان، به یکدیگر هم کمک کنند. وقتی در استارتاپی موفق کار میکنید، دیگر جایی برای سیاستهای شرکتی و عوامل آشوبگر باقی نمیماند.