اگر بخواهیم چهار سال گذشته بریتانیا را از لحاظ سیاستگذاری توصیف کنیم بهترین توصیف گفته شکسپیر است که میگوید: «کمدی اشتباهات». بحران رهبری برگزیت باعث شد برگزیت به بیراهه برود. در حالی که اگر بحران رهبری وجود نداشت شاید برگزیت راهی دیگر در پیش میگرفت.
ترزا می، نخست وزیر سابق انگلیس، بارها از سوی پارلمان به خاطر توافق برگزیت با اروپا تحقیر شد و اکنون هم بوریس جانسون که خودش یکی از موافقان اصلی این پروژه است با بحران رهبری برگزیت روبروست.
بوریس جانسون تاکنون به سختی موفق به فرار شده است. مشکلاتی که جانسون هم با آن مواجه است این سوال را به وجود میآورد که برگزیت چطور اشتباهی است؟ و چرا برگزیت، شکست و تجربهای فاجعهبار برای انگلیس است؟ بحران رهبری برگزیت در چه بود؟
درک این موضوع که شما به عنوان رهبر، کدام سوی حصار قرار گرفتهاید میتواند درسهای مفیدی برای رهبری به شما بدهد. به همین دلیل درک این که رهبران انگلیس موافق ماندن در اتحادیه اروپا هستند یا ترجیح میدهند از برگزیت خارج شوند، مهم است. از طرفی رد کردن بحثهایی که توسط بزرگان اروپا بیان میشود بسیار سخت است. اما با تصمیمگیری که امسال نهایی شد برگزیت به پایان خود رسید. اما باز هم حتی با وجود پیوستن برگزیت به تاریخ، مدیران میتوانند از نحوه اجرای برگزیت درس بگیرند.
رهبران به طور مرتب باید بتوانند كارمندان و همكاران خود را در مورد مسائل بزرگی که میتوانند زندگی آنها را تغییر دهد و آینده آنها را رقم بزنند، ترغیب كنند. با توجه به این نکته میتوان درسهایی برای رهبری کسبوکار از برگزیت و شیوهای که هر دو طرف موافق و مخالف در پیشبرد استدلال خود پیش گرفتند، آموخت. در ادامه به این درسها اشاره میشود.
نکات مثبت را برجسته کنید
آنا گُلاوسکی از Coach Stratus میگوید: «از نظر من، روشی که سیاستمداران و سایر مردم با آن پرونده برگزیت را مطرح میکنند، بسیار منفی بوده است. به نظر میرسد که آنها بیشتر به جای بیان اعتقادات خود در این مساله فقط تلاش میکنند به نقصهای طرف مقابل خود حمله کنند.»
بدبینان احتمالا در این خصوص میگویند: «این یک اقدام محاسبه شده از جانب سیاستمدارانی بوده که قصد ترساندن و مجاب کردن رایدهندگان به انتخاب یک دیدگاه خاص را داشتند.» اگرچه این روش احتمالا هنوز هم کار میکند، اما گللاوسکی توضیح میدهد که این روش به خصوص برای ترغیب دیگران در تجارت موثر نیست.
او میگوید: «وقتی به این مسئله بیشتر فکر کنید خودتان متوجه میشوید که اگر به مردم نکات مثبت را بگویید راحتتر میتوانید آنها را ترغیب کنید.
در واقع بهتر است به جای حمله به طرف مقابل، تصویری مثبت از آنچه میخواهید به دست آورید را برای او ترسیم کنید. فکر میکنم بسیاری از استدلالهای سیاستمدارانی که درگیر برگزیت بودند و هستند این بود که به قدر کافی الهامبخش نبودند و این همان چیزی است که افراد را با هم درگیر میکند.»
تصویر بزرگ را توضیح دهید
گُلاوسکی میگوید: «وقتی که میخواهید مردم را ترغیب به انجام کار یا پذیرفتن مسالهای کنید، دقت داشته باشید که مهمترین چیز این است که در مورد آنچه که میخواهید به آنها بقبولانید، کاملا واضح باشد و به وضوح به آنها توضیحاتی ارائه دهد.»
رهبران موفق از همان ابتدا تصویر بزرگی را ترسیم میکنند و بعد توضیح میدهند که مخاطبان آنها در چه جایگاهی قرار میگیرند. بنابراین شما هم باید به عنوان رهبر یک کسبوکار بگویید: «جایی که ما با دیدگاه استراتژیک جدید خود قرار است به آن برسیم، جایی است که میتواند زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد.»
آشنایی آنها با هدف کمک میکند تا درگیر روایت گستردهتری باشند و این حس را داشته باشند که آنها هم بخشی از برنامه هستند و قرار نیست که از آن محروم شوند.
فراتر از سیاه و سفید پیش روید
بحث و گفتوگو در مورد برگزیت همچون مسئلهای بسیار بزرگ قاببندی شده است، در روز رایگیری برای برگزیت مردم فقط میتوانستند به بودن یا نبودن انگلیس در اتحادیه اروپا رای دهند. با این حال، وقتی صحبت از گزینههای رهبری میشود، اکثر موقعیتها به ندرت تا این حد سیاه یا سفید هستند و معمولا باید گزینههای دیگری هم مورد توجه قرار گیرند.
گُلاوسکی میگوید: «گاهی این طور به نظر میرسد که فقط دو گزینه برای انتخاب وجود دارد و این جایی است که رهبران برای بررسی این که گزینه دیگری وجود دارد یا نه، باید با دیگران همکاری و مشورت کنند. سپس میتوانند این شواهد نوظهور را مورد بررسی قرار داده و ببینند که آیا این گزینه در انتخابهایی که باید انجام شود تأثیر خواهد داشت یا نه.»
انجام رایگیریهایی که فقط دو جواب آری یا خیر داشته باشند گاهی لازم است اما زندگی واقعی خیلی حساستر است. پس به جای اینکه فقط یک انتخاب واضح برای کارمندان خود به آنها ارائه دهید، بهتر است آنها را دعوت کنید تا راهحلهایی که به ذهنشان میرسد و شاید شما قبلا به آنها نرسیدید را هم به شما پیشنهاد دهند.
سازش کنید
پرشور بودن و هیجان داشتن در مورد آنچه به آن اعتقاد دارید مطمئنا برای تاثیر گذاشتن بر قلب و ذهن دیگران مهم است. اما در عین حال احتمالا باعث میشود نتوانید انعطافپذیری خوبی در هنگام بروز بحران از خود نشان دهید.
یكی از مشكلات برگزیت این است كه سیاستمداران خود را در یك گوشه ترسیم كردهاند و به این ترتیب آنها باز هم فقط خود را درگیر مساله بردن یا باختن کردهاند و به نوعی اصلا سازش ندارند. در واقعیت بهتر است روشی را انتخاب کنید که به شما امکان دهد به جای اینکه فقط یک استدلال سیاه و سفید داشته باشید، به اهداف گستردهتری دست پیدا کنید.
به مخاطبان خود احترام بگذارید
گُلاوسکی میگوید: «بسیاری از بحثها و گفتوگوهای انجام شده پیرامون برگزیت تاکنون متضاد بوده است. بعضی از استدلالهای رهبران کسبوکارها هم گاهی این گونه است. آنها به کارمندان خود القا میکنند که اگر به روشی اشتباه رای دهید احتمالا کار خود را به زودی از دست خواهید داد و خانه شما یک پنجم ارزش خود را از دست خواهد داد.»
گلاوسکی میگوید این کار این حس را در مخاطبان و کارمندانتان ایجاد میکند که شما آنها را نادیده گرفتهاید، چون وقتی امکان بحث و گفتوگو امکان فراهم نشود، امکان مخالفت هم غیرممکن است. در واقع بهتر است قبل از اینکه به همکاران یا ذینفعان اجازه داده شود خودشان برای خودشان انتخاب کنند، حقایق را آنگونه که از دو طرف دیدید برای آنها بیان کنید تا آنها هم با حس بهتر انتخاب کنند. خوشبختانه امروز ما در عصر اینترنت به راحتی میتوانیم همه چیز را از طریق گوگل بررسی کنیم اما بهتر است سوای نتایج جستجوها، جزئیات هم توسط رهبران بیان شود.
تلاش کنید به عنوان رهبر و مدیر مجموعه همیشه نکات ذکر شده را مدنظر قرار دهید تا درصد اشتباه خود را پایین بیاورید و مجموعه خود را به بهترین مسیر با کمترین امکان خطا پیش ببرید.