توسعه شایستگی سازمانی برای سازمان مهم است اما بسیار هم چالشبرانگیز محسوب میشود؛ با اینکه بیشتر تمرکز مدیریت صلاحیت به کارمندان معطوف است اما این مسئله برای مدیران، مجریان، ناظران و تصمیمگیرندگان شرکت هم به همان اندازه حیاتی است و آنها هم باید صلاحیتهای خاص خودشان را داشته باشند. این موضوع یعنی شایستگی کلیدی در رهبری هم از اهمیت خاصی برخوردار است که در این مطلب به آن میپردازیم.
شایستگی کلیدی در رهبری
در یکی از مطالعات هاروارد بیزنس ریویو، یانی گیلز تعداد ۱۹۵ رهبر را در ۳۰ سازمان جهان و ۱۵ کشور مختلف بررسی کرد. در این پژوهش از شرکتکنندگان خواستند از یک فهرست شامل ۷۴ شایستگی کلیدی در رهبری، ۱۵ تا از مهمترین آنها را از نظر خودشان انتخاب کنند.
این شایستگیها به پنج گروه تقسیم شده بودند که شامل اولویتهای اصلی برنامههای توسعه رهبری میشدند و همه آنها تأثیر زیادی روی توسعه کسبوکار و اجرا میگذاشتند. این پنج گروه به شرح زیر هستند:
- رهبر اصول اخلاقی مستحکمی دارد و به ما احساس امنیت میدهد.
- رهبر به دیگران قدرت میدهد تا آنها بتوانند خودشان را سازماندهی کنند.
- رهبر به کارمندان احساس همبستگی و تعلق میدهد.
- رهبر پذیرای ایدههای جدید است و افراد را به یادگیری سازمانی تشویق میکند.
- رهبر باعث رشد شرکت میشود.
گیلز چنین نتیجه میگیرد که «با توجه به واکنشهای طبیعی که درون ما نهادینه شدهاند، این پنج حوزه چالشهای چشمگیری برای رهبران به وجود میآورد ولی اگر کمی در خودمان تفکر عمیق کنیم و دیدگاهمان را (شاید با کمک یک مربی) تغییر دهیم فرصتهای فوقالعادهای به دست میآوریم که میتوانیم به کمک آن عملکرد همه را بهبود ببخشیم.»
ارزیابی شایستگی کلیدی در رهبری
به عنوان یک مدیر عامل باید پنج مورد از موارد شایستگی کلیدی در رهبری را به عنوان اصول و رهنمونهای اصلی سبک مدیریتیتان انتخاب کنید. همانطورکه مدیران دیگر هم بر سر این موضوع به توافق رسیدهاند، این پنج اصل باعث میشوند تا اطمینان حاصل کنید که رفتارتان نه تنها به نفع کل شرکت است بلکه باعث توسعه خودتان و مهارتهای شخصیتان هم میشود.
۱. رهبر اصول اخلاقی مستحکمی دارد و به ما احساس امنیت میدهد
آیا از آن دسته مدیرعاملانی هستید که میخواهند به استانداردهایی که شرکت برایشان در نظر گرفته پایبند باشند؟ آیا کارمندانتان را تشویق میکنید که با روشی منصفانه و متعادل، تعاملات کسبوکارشان را پیش ببرند؟
آیا با همه افراد و مشتریان در کمال احترام برخورد میکنید و اهمیت صداقت را در همه معاملات کسبوکار برای کارمندانتان بازگو میکنید؟ اگر پاسخ شما به همه سؤالات بالا بله بود، باید بگویم شما با این رفتار، نوعی حس امنیت در کارمندان به وجود میآورید.
اگر محیط کار طوری باشد که استانداردها برای کارمندان تعریف و اجرا شوند و اگر در محل کار به تفاوتهای شخصی احترام گذاشته شود، میتوان گفت کارمندان در چنین محیطی میتوانند به عنوان تیم در کنار هم کار کنند و به موفقیت برسند.
۲. رهبر کارمندان را توانمند میکند تا بتوانند خودشان را سازماندهی کنند
همانطور که گیلز هم به آن اشاره کرده، تحقیقات پیوسته نشان داده است که تیمهای توانمند، فعالتر هستند و بهرهوری بیشتری دارند؛ خدمات مشتری بهتری ارائه میدهند و سطح رضایت شغلی و تعهد بیشتری نسبت به تیم و سازمانشان دارند.
آیا شما رهبری هستید که نمیگذارید کارمندانتان توانایی خودسازماندهی پیدا کنند و برای اینکه قدرتتان را به دیگران تسلیم کنید مردد هستید؟ رهبری که بتواند با این موضوع مقابله کند و با موفقیت، کارمندانش را توانمند سازد؛ درواقع سازمان و افراد را برای موفقیتهای بلندمدت آماده کرده است.
۳. رهبر به کارمندان احساس همبستگی و تعلق میدهد
اگر مدیرعاملی هستید که میخواهید حس تعلق را بین کارمندانتان افزایش دهید، برگزاری مهمانیهای سالانه برای این کار کافی نیستند بلکه باید بتوانید هر روز و در تمام ارتباطات روزانه شرکت، این حس همبستگی را به وجود بیاورید.
هر روز صبح به دفتر کارمندانتان بروید، به آنها سلام کنید، اسم کوچکشان را صدا کنید و درباره خانوادهشان سؤال بپرسید. به آنها بگویید که از فعالیت روز قبلشان راضی بودهاید و از آنها تشکر کنید. آنوقت خواهید دید که چقدر حس ارتباط و همبستگی در تیمتان بیشتر میشود. وقتی اینگونه رفتار کنید، کارمندانتان حس میکنند از کارشان قدردانی شده و نه تنها از لحاظ اخلاقی بهتر میشوند، بلکه عملکرد بهتری هم از خودشان نشان میدهند.
۴. رهبر پذیرای ایدههای جدید است و افراد را به یادگیری سازمانی تشویق میکند
اگر میخواهید به عنوان رهبر از کارمندانتان حمایت کنید و تشویقشان کنید تا همیشه ایدههای جدید بدهند و فرایندها را بهبود ببخشند، در وقت و هزینههای شرکت صرفهجویی کنند و پیشنهادهایی بدهند که باعث کارایی بیشتر محیط کار شود؛ باید اصل یادگیری را در سازمان پرورش دهید و به کارمندان فرصتی برای بهبود خودشان، جستجوی فرصتهای پیشرفت و یادگیری مهارتهای جدید بدهید؛ همه این کارها بر توسعه کسبوکار و عملیات شرکت تأثیر دارد.
اگر بتوانید محیطی ایجاد کنید که افراد در آن به ریسکپذیری تشویق شوند، از شکست درس بگیرند و آن را به عنوان پلهای برای رشد قلمداد کنند، آنگاه میتوانید در خلاقیت به کارمندانتان کمک کنید و روزی خواهید دید که شرکتتان تبدیل به مکانی شده است که افراد در آنجا از کارشان لذت میبرند و در نقشهایشان موفق میشوند.
۵. رهبر باعث رشد شرکت میشود
آیا از آن دسته مدیرعاملانی هستید که سعی میکنند میزان رشد را در شرکت پرورش دهند؟ آیا حاضرید هنگامی که مدیران در مورد مشکلاتشان صحبت میکنند به آنها گوش دهید و وقتی در حال امتحان کردن راهحلهای جدید هستند قضاوتشان نکنید؟
اگر قادر به انجام این کارها هستید، میتوانید در آینده رشد آنها را تقویت کنید. یادگیری با کسب تجربه اتفاق می افتد. گاهی افراد باید شکست بخورند تا بتوانند درسی را خوب یاد بگیرند. پس اگر افرادتان شکست خوردند، دستشان را بگیرید و کمکشان کنید تا برای بار دوم تلاش کنند.
با این کار، مدیران سازمانتان رشد میکنند، به عنوان مدیرعامل به شما اعتماد میکنند و مطمئن میشوند که هرچه پیش میروند، مهارتهای بیشتری را در خودشان توسعه میدهند.
مدلهای صلاحیت میتوانند در این فرآیند به شما کمک کنند
بعضی از رهبران به صورت ذاتی همه صلاحیتهای بالا را دارند و بعضی از آنها ندارند. در هر صورت، مهم این است که رهبران بتوانند این صلاحیتها را در خودشان شکل دهند؛ همانطور که برای نوشتن گزارشهای مستقیم و مسائل دیگر این کار را انجام میدهند.
سعی کنید سیستم مدیریت صلاحیتی در شرکتتان اجرا کنید یا توسعه دهید که به شما اجازه دهد الگوی دیگران باشید و از این طریق آنها را راهنمایی کنید. با این کار میتوانید انتظاراتی که در سراسر کسبوکار از افراد دارید را هم به آنها نشان بدهید.
خودتان را به آنچه که در گذشته انجام میشده است، محدود نکنید. مرزهای محدودیتتان را گستردهتر کنید و فیدبکهای افراد را با آغوش باز بپذیرید. اینگونه متوجه خواهید شد که کارمندان از بین فرایند مدیریت و برنامه توسعه و یادگیریتان چه مسائلی را میپسندند و چه مسائلی را دوست ندارند.
چطور مدلهای شایستگی رهبری را به سازمان ارائه کنیم
استفاده از سیستمهای مدیریت یادگیری، برای تربیت کارمندان بسیار مؤثر است ولی نرمافزار مدیریت صلاحیت بسیار وسیعتر از آن است و جنبههای بیشتری از یادگیری را ممکن میسازد.
این نوع نرمافزار مدلهای کسبوکاری را به افراد سراسر سازمان ارائه میدهد که نه تنها شامل آموزشهای مهارتهای سخت (مهارتهای عملی مثل کار با کامپیوتر، نوشتن و غیره) میشود، بلکه آموزش مهارتهای نرم (مهارتهای مربوط به رفتارها، و دانش کارمندان، مانند ارتباط برقرار کردن و گوش دادن) را هم در بر میگیرد.
حرکت به سمت سیستم مدیریت صلاحیت نقاط درد زیر را از بین میبرد:
- با این سیستم میتوان سیلوهای سازمانی شرکتهای بزرگ (که اطلاعات در آنها به آسانی به اشتراک گذاشته نمیشوند) را از بین برد.
- این سیستم به مدیران ارشد کمک میکند که یک گام به عقب بروند، اهدافشان را ارزیابی کنند و با کمک آن ارزیابی برنامههای توسعه و یادگیریشان را طرحریزی کنند.
- میتوان با این سیستم دانش فرهنگی و همچنین برنامههای توسعه و یادگیری را شکل داد و در سراسر سازمان توزیع کرد.
اگر دسترسی به همه اطلاعات مهم را برای اعضای تیم ممکن سازید، توسعه کسبوکارتان افزایش مییابد و آمادگی واکنش به تغییرات صنعت را خواهید داشت. همانطور که پاسمور و تیلور در مقالهای به نام «شایستگیهای کلیدی؛ رمز موفقیت سازمانها» اشاره کردهاند، «در آینده تغییر، کلید دستیابی به همه پیشرفتهای غیرمنتظره و اساسی خواهد بود؛ پیشرفتهایی که در هر کدام فرصتهای بسیار زیادی نهفته است و برای دستیابی به این فرصتها رهبران باید در زمینه تغییر تلاش بیشتری بکنند.»
نرمافزار مدیریت صلاحیت به تیم مدیریت ارشد کمک میکند که در تغییر از دیگران جلو بیفتند و خیلی سریع فرصتها را شناسایی کنند؛ «این مسئله باعث میشود افراد، تیمها و شبکهها نیز صلاحیت بیشتری برای پیشبرد تغییر به دست آورند.»
از همه مهمتر، نرمافزار مدیریت صلاحیت به شما کمک میکند تا پتانسیلی که فناوری برای تغییر سازمان و جهان دارد را بهتر درک کنید. همه ما میخواهیم در شرکتمان به دستاوردهای مهمی برسیم و این کار را با روشی مؤثر، کارآمد و همیشگی انجام دهیم. برای رسیدن به این هدف، نرمافزار مدیریت صلاحیت نقش مهمی دارد و کمک زیادی به ما میکند.