برندهایی که دارای هدف هستند و بر اساس آن پیش میروند، میتوانند ماهیت کسبوکار را تغییر دهند. شرکتهای مبتنی بر هدف، سهم بازار بیشتری دارند و رشد آنها سه برابر بیشتر از رقبا خواهد بود و در عین حال نیروی کار و مشتریانشان رضایت بیشتری دارند. در ادامه همراه باشید تا سازمانهای مبتنی بر هدف را بیشتر بشناسیم و تاثیر هدف سازمانی را در رشد و موفقیت سازمان درک کنیم.
همانگونه که رهبر برای گروه موسیقی و بوم برای نقاشی مهم است، داشتن هدف شفاف هم برای یک شرکت بسیار حیاتی است. روح و هویت سازمان دلیل وجودی سازمان است و مشکلاتی که باید حل شوند و افرادی که باید سر کار باشند را مشخص میکند. تحقیقات نشان داده است که کسبوکار از هدف برای ایجاد ارتباطات عمیقتر با مشتریان، انجام همکاریهای بیشتر با سازمانهای همکار، جذب و حفظ استعدادها و رسیدن به نتایج و تاثیرات بزرگتر در فرایند کاری استفاده میکند.
بعضی سازمانها هدف را صرفا ابزاری برای تبلیغ اینکه چه هستند و دریافت سهم بازار بیشتر استفاده میکنند. بعضی دیگر بر این باورند که فروش محصولات باکیفیت و با کمترین قیمت، تنها برای مشتریان حائز اهمیت است و نمیتواند یک هدف سازمانی باشد. تحقیقات نشان داده است که آنچه کسبوکارهای مبتنی بر هدف را از سایر کسبوکارها جدا میکند، طول عمر و اعتبار آنهاست. شرکتهایی که بر اساس هدف پیش میروند به وفاداری ، ثبات و ارتباط موثر با مشتریان دست پیدا میکنند. از طرف دیگر شرکتهایی که در شناسایی هدفشان شکست میخورند، در کوتاه مدت شاید دوام بیاورند اما در طی زمان ممکن است که با شکست مواجه شوند.
شرکتهای مبتنی بر هدف سهم بازار بیشتر و رشد 3 برابری بیشتری از رقبای خود داشته و در عین حال کارمندان و مشتریان آنها هم رضایت بیشتری دارند. مشتریان امروزی با شناخت هدف به دنبال برقرار کردن ارتباط عمیقتر با برند هستند تا به آن برای آنچه که هست و آنچه که میخواهد باشد کمک کنند. در یک نظرسنجی از مشتریان که اخیرا انجام شده از آنها پرسیده شده که به چه چیزی بیشتر از همه در زمینه انتخاب برند اهمیت میدهند؛ 28 درصد اظهار داشتند که چگونگی برخورد شرکت با کارمندان و مشتریان برایشان مهم است. 20 درصد چگونگی برخورد شرکت با محیط و 19 درصد هم چگونگی حمایت شرکت از انجمنهای اجتماعی را حائز اهمیت دانستند.
شفاف کردن هدف
در دنیای متغیر، هدف بسیار مهم است. هر چه کسبوکارها بیشتر در مورد هدف صحبت میکنند، بیشتر احتمال دارد که هدف معنای حقیقی خود را از دست بدهد. ولی درحقیقت هدف پاسخ مهمترین سوال یعنی «چرایی وجود شرکت» است که روی تصمیمگیری سازمانی اثر میگذارد.
بسیاری از مشتریان امروزی تصمیمات را بر اساس چگونگی برخورد برند با افراد، محیط و حمایت از انجمنهای اجتماعی میگیرند. وقتی شرکتها هدفشان عملکرد خوب باشد، میتوانند ارتباط عمیقتری با سرمایهگذاران برقرار کرده و آینده شرکت را تقویت کنند. همچنین کسبوکارها با کمک قدرت و فرصت سازگار کردن اهدافشان به نفع جامعه میتوانند بهرهوری خود را تقویت کنند. پانیت رنجن اظهار داشته که رهبران تاثیرات اجتماعی را به عنوان اولین راه در ارزیابی عملکرد سالانه مد نظر قرار میدهند (حتی بیشتر از عملکرد مالی یا رضایت مشتریان و کارمندان).
در ادامه بررسی میکنیم که چرا بعضی شرکتها کسبوکار را از نقطه نظر هدف هدایت میکنند و چگونه دیگران از این شرکتها برای داشتن تفکری صحیح الگو میگیرند.
تاثیرگذاری با هدف
بسیاری از سازمانها به سه دلیل از هدف در کسبوکارشان استفاده میکنند:
- هدف یک تمایز دهنده قدرتمند است. شرکتهای هدفگرا نرخ رشد و تولید بیشتری داشته و نیروی کار راضیتری دارند که به مدت طولانیتری با آنها همکاری میکنند. تحقیقات نشان میدهد که چنین شرکتهایی 30 درصد خلاقیت و 40 درصد حفظ نیروی کار بیشتری نسبت به سایر شرکتها دارند. سازمانهای قدیمیتر فقط به رفتار خرید مصرفکنندگان تمرکز میکنند، درحالیکه هدفمند بودن میتواند فرصتهای جدیدی برای برقرار کردن ارتباط با مشتریان ایجاد کند.
قیمت و کیفیت در سال ۲۰۱۹، اصلیترین عوامل در تصمیمگیری مصرفکنندهها شناخته میشد . هرچند بسیاری از این مشتریان (55 درصد) معتقد بودند که کسبوکارهای امروزی مسئولیت بزرگتری در راستای اهداف خود دارند. آنهایی به اهداف توجه نکنند، ممکن است که با مشکلات متعددی مواجه شوند. برای مثال برند یونیلیور که به دنبال افزایش تاثیرگذاری اجتماعی است، 75 درصد رشد داشته و 69 درصد نسبت به رقبای خود در سال 2018 سرعت رشد بیشتری داشته است. با گسترش شعار زندگی پایدار توسط این شرکت، محصولات آن از سایر برندها متمایز شدند و فروش بیشتری داشتند.
- هدف برای همه افراد یک معنی یکسان دارد. کسبوکارهای مبتنی بر هدف، روی تجارب همه افرادی که با آنها در ارتباط هستند تمرکز دارند؛ چرا که آنها خواهان کار کردن برای شرکتی هستند که هدفش تمرکز روی منافع جامعه است. کارول کن که بنیانگذار و مدیر عامل شرکت کن است، با عنوان ملکه هدف شناخته میشود و اظهار میکند که با شرکتهایی کار میکند که ارزشهای خود را به اشتراک میگذارند و در مورد حسن کاری که انجام میدهند صحبت میکنند.
سازمانهایی که به وضوح هدفشان را برای مشتریان، منابع انسانی و همکارانشان بیان نمیکنند، در خطر عقب افتادن یا شکست کامل هستند. از سوی دیگر، برندهایی که ارتباط مستقیمی با تمام سرمایهگذاران خود دارند و سرمایهگذاران قادر به شناسایی اهداف سازمانی هستند و در آنها احساس مالکیت دارند، موفقتر خواهند بود.برای مثال 53 درصد از نسل هزاره آفریقای جنوبی ارتباطشان با کسبوکارهایی که روی محیط یا جامعه تاثیرگذار بودند، ارتباط بیشتری برقرار میکردند. تاثیرگذاری سازمانها روی جامعه برای نسل جوان و امروزی اهمیت بیشتری دارد. همچنین نسل جوان خواهان کار کردن در شرکتهایی است که هدف شفافی داشته باشند. 70 درصد از نسل هزاره از کارفرمایان خود انتظار دارند که روی مشکلات کاری و اجتماعی تمرکز کنند.
- هدف افراد را معنی میکند. کسبوکارهای مبتنی بر هدف به دنبال رفع اثرات منفی روی زندگی افراد در جوامع هستند. مشتریان هم به دنبال همکاری با شرکتهایی هستند که به آنها در رسیدن به اهدافشان کمک میکنند. هدف شرکت کولگ تهیه صبحانه مغذی برای داشتن یک تغذیه سالم است ، هدف شرکت پاتاگونیا حفظ سیاره زمین است و هدف شرکت سالاد سومو سالمتر و شادتر کردن کشور استرالیاست. هدفمند بودن این سازمانها باعث میشود تا عملکردشان را در جهت نتیجهای موثر برای افراد و جوامع سوق دهند و در نتیجه آنچه برای سرمایهگذاران ارزشمند است را اجرا کنند.
اعتبار بسیار مهم است
هدف و همپوشانی آن با مسئولیت اجتماعی شرکتها منجر به نتیجهبخشی و ایجاد انگیزه در نیروی کار میشود. هدف شرکت نباید مستقیما روی جامعه اثرگذار باشد، بلکه اعتبار آن در این زمینه مهمتر است. بسیاری از سازمانهای مبتنی بر هدف از راهبردهای مختلف برای ایجاد اعتبار استفاده میکنند.
- داستانتان را بازگو کرده و تلاش کنید تا تاثیرگذار باشید. برند با داشتن تعهد نسبت به اثرگذاری و به اشتراک گذاشتن داستان میتواند اعتبار ایجاد کند. شرکت پروکتر و گمبل میداند که بیش از 5 میلیارد نفر در سراسر کره زمین از محصولاتش استفاده میکنند و در نتیجه کمپینهایش با هدف نشان دادن تعهد برای عدالت اجتماعی در سراسر جهان اجرا میشود. به همین دلیل این شرکت توانسته تا سطوح عمیقتری با مشتریانشان صرف نظر از نژاد و مکان ارتباط برقرار کند.
- حرف و عملتان یکی باشد. کسبوکارهایی که داری هدف سازمانی هستند، در برابر آنچه که انجام میدهند شفاف هستند و حرف و عمل یکسانی دارند. آنها با شفافیت کامل و دادن اطلاعات به مشتریان میدانند که هر کسبوکاری چگونه محصولاتش را به بازار ارائه میدهد. 80 درصد از مصرفکنندگانی که در نظرسنجی ما شرکت کردند تمایل به پرداخت هزینه بیشتر در صورت افزایش قیمت یک محصول در ازای مسئولیت بیشتر اجتماعی و محیطی داشتند. از این میان 15 درصد پاسخدهندگان گفتند که تمایل به پرداخت بیش از 25 درصد هزینه برای محصولات بیشتر برندها دارند. بنابراین وقتی یک برند با هدف رهبری شود، اعتماد مشتریان را جذب خواهد کرد و رشد بیشتری را تجربه میکند. به عنوان مثال مکس برگر را در نظر بگیرید که در سال 1968 در سوئد بنیانگذاری شد و روی چالش زیستمحیطی تغییر آب و هوا تمرکز کرد. این برند با شفافیت در مورد منابع و اثر محصولاتش روی مشتریان و محیط صحبت کرد و توانست به یک برند معتبر تبدیل شود.
- تمام افراد را در دل تصمیمات خود جای دهید. برندهایی که با هدف پیش میروند معمولا جایگاهی پرمعنا در دل و ذهن همه افرادی که با آنها در ارتباطند دارند. برای مثال هدف سازمان دلویت تقویت استعدادهاست و کارکنان آن از حمایت بازم برای رشد و توسعه برخوردارند و همین باعث شده تا رضایت و انگیزه بیشتری داشته و با مشتریان هم بهتر رفتار کنند. درنتیجه مشتریان و سرمایهگذاران هم رضایت بالایی پیدا کردهاند.
- اجازه دهید هدف در سازمان شکوفا شده و افراد را به یکدیگر مرتبط کند. هر کسبوکاری با یک هدف اصلی بنیانگذاری میشود، ولی هدف نیاز به پرورش و بازبینی دارد. هدفتان را در طی زمان بازبینی کرده و با تمام افرادتان برای شکوفایی آن تلاش کنید. سپس از یافتههای خود برای کمک به ارتباط برقرار کردن با افراد در قسمتهای محیطی سازمان استفاده کنید، راهبردهایتان را برای همکاری مشتریان تعریف کنید، فرهنگ متفاوتی ایجاد کنید و آنچه هستید را معنا کنید.
بسیاری از برندها در این دنیای متغیر با هدف خود معنا میشوند و فرصتهای جدیدی برای انتقال ارزش به مشتریانشان و انجمنهایی که در آن فعالیت میکنند مییابند. با رهبری هدفمند و بیان شفاف داستان و چرایی سازمان، از رقبای خود پیشی گرفته و روی همه افرادی که با آنها در ارتباط هستید تاثیر مثبتی بگذارید. شما برای تحقق هدف سازمانی خود چگونه عمل میکنید؟