امسال برخلاف فصل تعطیلات قبلی، زمان زیادی روی تفکر بازتاب عمیق صرف کردم. بالای کوهی با ردای سفیدی به تقلید از «Mountain Dew Guy»، تنها نبودم. معمولا تمام لحظات از جشن، گوشهای ساکت بودم و بی سروصدا، حرکات نوههایی که سال ۲۰۱۹ در خانواده ما متولد شده بودند را زیر نظر میگرفتم و به هوش مصنوعی در توسعه رهبری فکر میکردم.
از آنجایی که کمین کرده بودم؛ بعید بود که هنگام مشاهده «حال کریسمس»، خاطرات «گذشته کریسمس» را به هم بزنم:
- من (و تعداد کمی پیر مرد دیگر) در دنیایی متولد شدهایم که مایکروویو، ماشین ظرفشویی یا کمپرسور زباله، ندارد.
- بچههای من (به نوعی والدین امروز) در دنیایی متولد شدند که تازه دستگاههای فکس معرفی شده بودند و در حال آزمایش رایانههای شخصی و چیزی به نام تلفن همراه بودند.
- نوههای من در حال تجربه اولین تصورات خود از جهان بودند. آنها میدیدند که دهها نفر از بزرگسالان در حال ارسال و دریافت تصاویر زنده و فیلم به نزدیکان یا افراد غریبه هستند و به الکسا (یا شاید هم سیری) دستور میدهند که موسیقیهای مختلف برای آنها پخش کند؛ چراغها را روشن یا کم نور کند.
هیچ چیزی مانند تعطیلاتی شاد برای نشان دادن اثربخشی سیر تحول فناوری وجود ندارد و به طور کلی هوش مصنوعی (AI) در همه چیز وجود دارد. شما نمیتوانید کاری کنید؛ اما میتوانید به پیامدهای احتمالی «آینده کریسمس» فکر کنید.
میبینم که تکنولوژی همیشه وجود داشته تا به کسی که علاقهمند است هر تعداد وظیفهای را بهتر و سریعتر انجام دهد، کمک کند. به جرات میتوان گفت که همه چیز کمی بیش از ۱۰۰ سال پیش با فردریک وینسلو تیلور (Frederick Winslow Taylor) آغاز شده است. یعنی انقلاب صنعتی و تعهد مداوم و بیپایان به بهرهوری تولید. در این راستا، اگر مشغول توسعه مدیریت رهبری بودید؛ زمانی بود که از هرگونه تهدید بالقوه تحمیل شده توسط این تکامل بهره وری، احساس مصونیت میکردید. مهم نبود که چگونه یک خط تولید به طور خودکار یا به خوبی سازمان یافته شده است؛ همیشه نیازی به رهبران و متخصصان آموزشی وجود داشت که به آنها یاد میدادند چگونه به طور موثر تاثیر بگذارند. درست است؟
جایی بین خط، هوش مصنوعی شروع به درهم شکستن دیوارهای نگهدارنده توسعه رهبری قاطعانهای که (در درجه اول برای اطمینان از ثبات خودمان) ایجاد کرده بودیم کرد. حالا ما اینجا هستیم؛ با هوش مصنوعی!
هوش مصنوعی سیستمی رایانهای است که از تجربیاتی که با آن روبرو میشود؛ یاد میگیرد. چیزی مانند الگوریتم مداوم و بیپایان که به طور خودکار بهروزرسانی میشود. هوش مصنوعی منطق انسان را تقلید میکند و با استناد به نمونههای بیانتهای طیفهایی که در حال افزایش راندمان تولید هستند؛ میتواند فراتر از تمامی تصورات شما باشد!
در این زمان، مطمئنا این طیف در حال گسترش، شامل آموزش رهبری نیز میشود. در اینجا چند خطر و مزایای احتمالی مرتبط با اعمال نفوذ هوش مصنوعی، برای ساخت رهبران آورده شده است.
معایب بالقوه هوش مصنوعی در توسعه رهبری
رهبرانی که فکر کردن را کنار میگذارند
رهبران همیشه متفکر بوده و هستند. آنها چیزهایی را میبینند که بقیه نمیبینند. بیشتر به این دلیل که بیوقفه سوالات را با «چرا» آغاز میکنند ( مخصوصا وقتی که هیچ چیز طبق برنامه پیش نمیرود).
آیا هوش مصنوعی میتواند به طور موثر با رهبران فعلی و آینده کار کند تا از «خوب به عالی» حرکت کنند؟ قطعا. با توجه به این قضیه، هرچه هوش مصنوعی متمرکز بر رشد انسانی بهتر شود؛ این احتمال بیشتر میشود که بهترین و درخشانترین ما، جستجو را متوقف کند و همه چیز را کنار بگذارد.
هوش هیجانی خاموش شده یا کمرنگ میشود
چه تعداد از شاعران، آهنگنویسان یا نویسندگان در طول تاریخ، راهی برای توصیف فصاحت، قدرت و پتانسیلهای جاسازی شده در احساسات بشر یافتهاند؟ در بخش «برای آنکه ارزش دارد» این حرف، جان کلام را میرساند و مورد علاقه من هم هست:
ممکن است آنچه که گفتهای، یا آنچه که انجام دادهای را فراموش کنم؛ اما همیشه به یاد خواهم آورد که چگونه حست کردم. (ناشناس)
مجددا به روزهای فردریک وینسلو تیلور باز میگردیم. افرادی که تمایل دارند (تقریبا صرفا) به تجزیه و تحلیل اعتماد کنند؛ تمایل به کاستن از احساسات دارند. با این حال، وقتی صحبت از رهبری میشود؛ دادهها نشان میدهند که همبستگی شدیدی بین احساسات انسانی و نتایجی مانند بهرهوری، تعامل و حفظ استعدادهای کلیدی، وجود دارد. مهم نیست که یک سیستم کامپیوتری چه تعداد از تجربیات انسان را جذب میکند و چگونه آن را تقلید میکند؛ عواقب ناخواسته مرتبطی همراه الگوریتمی که نوع هیجانی که انسان را انسان میسازد استخراج می کند؛ خواهد بود.
مزایای بالقوه هوش مصنوعی در توسعه رهبری
تشخیص پیشرفته
نقطه مقابل خطر اول (رهبرانی که فکر کردن را کنار میگذارند) این است که میتوانیم از هوش مصنوعی برای تقویت قابلیت تشخیص رهبران استفاده کنیم و احتمال موفقیت بالاتری را برای آنها فراهم سازیم.
وقتی رهبری میتواند وظیفهای خاص را به طور تدریجی تعریف و بیان کند؛ ارزیابی آمادگی شاگردان مورد نظر، برای انجام موفقیتآمیز آن دشوارتر می شود. این رویکرد باعث افزایش شانس پیشرفت بیشتر «تطبیق» و دستیابی به نتایج هدفمند میشود.
دنیایی را تصور کنید که رهبران در همه سطوح میتوانند به الگوریتمی از تجربیات بیشمار افرادی که پیش از آنها بودهاند، دسترسی داشته باشند. چنین روشی، بدون شک میتواند منحنی یادگیری رهبری را به طوری کاهش دهد که به نفع همه ما باشد.
دسترسی به تمرین در هر زمان و در هر جایی
رهبری تا حد زیادی به دلیل پیچیدگی افراد، طبیعتی پیچیده دارد. گاهی اوقات، شما نقشه خوبی را به طور کامل اجرا میکنید؛ ولی ناگهان، همه چیز خراب میشود. دفعات بعد، میتوانید به آن بال و پر بدهید؛ متقاعد شدهاید که شکست میخورید و تمام قطعات پازل، هرجور که هست در زمان مناسب سر جای خودش قرار میگیرد.
به همین ترتیب، رهبری چیزی بیش از علمی دقیق است. رهبری علم احتمال است. اگر رهبران به طور موثر موقعیت را تشخیص دهند و به دقت توانایی و تمایل افراد را ارزیابی کنند؛ آن احتمالات به نفعشان خواهد بود. آنها حتی بیشتر به این فکر میکنند که رهبر میتواند تلاش کند تا در جهت نفوذ و دریافت بازخورد هدفمند، بارها و بارها تمرین کند.
به بیان سادهتر، هوش مصنوعی میتواند به رهبران در تمرین رهبری کمک کند. به نظر میرسد که آنها، خلبانی مشتاق در شبیه ساز پرواز، در فضایی راحت روی زمین هستند. آنها قبل از اینکه به پرواز در بیایند؛ آن را حس خواهند کرد. میتوانید شبیه ساز رهبری خود را با جزئیات از وضعیت و وظیفهای که آن را تعریف کردهاید، برنامهریزی کنید؛ همچنین میتوان مشخصات خاصی راجع به شخصی که رهبر قرار است رویش تاثیر بگذارد (مانند سطح تجربه، ضمانت در شرکت، شخصیت و غیره) را برنامهریزی کرد.
مانند هر چیز دیگری، تمرین انسان را کامل نمیکند؛ تمرین کامل، شخص را کامل میکند. هوش مصنوعی در توسعه رهبری ابزاری با پتانسیل نامحدود است که میتواند با ارائه فرصتهای نامحدود تمرین کامل، بازخورد و تقویت مهارتهای کارآمد رهبری، هر آموزشی برای رهبری را تقویت کند.
از بسیاری جهات، به فکر «آینده کریسمس» هستم. آموزش رهبری را برای امرار معاش انجام میدهم؛ اما رهبرانی که به آنها علاقهمندم، دوباره تقریبا ۱۱ ماه بعد، دور درخت ما جمع میشوند.