زمانی که دیگران را بشناسیم و از ویژگیهایشان آگاه شویم، میتوانیم به آنها اعتماد کنیم. یکی از روشهایی که به خلق اعتماد کمک میکند، «پنجره جوهری» است. هرچه ادراک بهتری از دیگران داشته باشید و با آنها ارتباط بیشتری برقرار کنید، رابطه صمیمانه و اعتماد بیشتری بین شما شکل میگیرد. به کمک این مدل، میتوانید با افشای اطلاعاتی درباره خودتان، اعتماد دیگران را جلب کنید و با استفاده از بازخوردهایی که از دیگران میگیرید، ویژگیهایتان را بهتر بشناسید و خودآگاهی خود را افزایش دهید. در این مقاله به معرفی مدل پنجره جوهری، مزایای این مدل، تاثیر آن بر روابط سازمانی و بخشهای مختلف آن میپردازیم.
پنجره جوهری چیست؟
در سال ۱۹۹۵، دو فرد به نامهای جوزف لافت و هری اینگهام، مدل پنجره جوهری را ارائه کردند. پنجره جوهری نام خود را از اول اسمهای این دو فرد گرفته است. مدل پنجره جوهری، یک ابزار ساده و مفید برای به تصویر کشیدن و تقویت خودآگاهی، درک و تفاهم دو طرفه بین افراد یک گروه است. پنجره جوهری به تقویت مهارتهای نرم (مهارتهای ذهنی که به نحوه ارتباط شما با دیگران مرتبط هستند. یکی از مهارتهای نرم، مهارتهای ارتباطی است)، رفتار مناسب، همدلی، همکاری و تعاون، پیشرفت بین گروهی و میان فردی اثر میگذارد. مدل پنجره جوهری، به ویژه در رابطه بین کارفرما و کارمند مفید است.
پنجره جوهری چه مزایایی دارد؟
از جمله مزایای پنجره جوهری میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کمک به درک و فهم ویژگیهای خود
- بهبود شخصیت
- ارتقا مهارتهای ارتباطی
- توسعه روابط میان فردی
- توسعه روابط بین گروهی
- ایجاد اعتماد
- بهبود کار تیمی
- کاهش استرس
- افزایش خودآگاهی
- ایجاد روابط قویتر
پنجره جوهری چه تاثیری در روابط سازمانی میگذارد؟
پنجره جوهری، به ایجاد اعتماد بین افراد مختلف یک گروه و سازمان کمک میکند و درنتیجه، بر ایجاد یک تیم مفید و کارآمد اثر میگذارد. کار کردن در تیمی که همه کارکنان با یکدیگر صادق هستند و به هم اعتماد دارند، برای همه افراد لذت بخش است. کار کردن در چنین تیمی، دستیابی به سطح بالایی از موفقیت و کارایی در انجام وظایف و اهداف را به دنبال دارد. پنجره جوهری به خلق اعتماد، که یک عامل ضروری برای موفقیت هر تیمی است، کمک میکند. اگر بین اعضای یک تیم اعتماد نباشد، آن تیم با شکست مواجه میشود. بنابراین، اعتماد بخش ضروری در شکلگیری یک تیم موفق است؛ که یکی از راههای رسیدن به آن استفاده از مدل پنجره جوهری است. به کمک این مدل، میتوانید رابطه صمیمانه و اعتماد بیشتری با دیگر اعضای سازمان برقرار کنید، مشکلات را حل کرده و به عنوان یک تیم، به طور موثر در کنار یکدیگر کار کنید.
حالا پس از شناخت مدل پنجره جوهری و تاریخچهاش، با تاثیر پنجره جوهری در روابط سازمانی هم آشنا شدید. در ادامه به کاربرد پنجره جوهری در مدیریت میپردازیم.
کاربرد پنجره جوهری در مدیریت
حالا که میدانید مدل پنجره جوهری چیست، میتوانید اهمیت و کاربرد پنجره جوهری در مدیریت را هم بهتر درک کنید. با گرفتن بازخورد از اعضای تیم خود، میتوانید ناحیه کور را کاهش دهید. همچنین با شناخت کامل اعضای تیم از خودشان و در مرحله بعدی با همکارانشان، به کمک مدل پنجره جوهری، اعتماد در بین تیم خلق میشود و با وجود اعتماد، کارها به خوبی پیش خواهد رفت و مدیریت کارها و تیم، برای کارفرما هم، راحتتر خواهد بود. استفاده از مدل پنجره جوهری باعث میشود تا قطعات پازل، یعنی همان روابط انسانی بین اعضای تیم، با سرعت بالاتری در جای صحیح خود قرار بگیرد.
پنجره جوهری چه بخشهایی دارد؟
پنجره جوهری، از چهار بخش تشکیل شده است. اندازه این چهار بخش، با توجه به فرد حاضر در گروه یا موقعیت تیم، قابل تغییر است. در اینجا به بررسی چهار بخش پنجره جوهری میپردازیم:
بخش اول: ناحیه آشکار یا ناحیه باز (Open Area)
بخش اول، شامل اطلاعاتی درباره خودتان است، که هم خودتان هم دیگران از آن آگاه هستید. این اطلاعات شامل موارد زیر میشود:
- اطلاعات واقعی: اطلاعاتی مانند روابطی که دارید، محل زندگیتان، فرزندان، شغل و مواردی از این دست
- احساسات: افراد و چیزهایی که برایتان اهمیت دارد و به آنها علاقه دارید
- رفتارها: طرز رفتار و تعامل شما با مردم
- خواستهها: اهداف و خواستههایی که در زندگی دارید
- انگیزش: چیزی که باعث میشود شروع به کار کنید و کارتان برایتان اهمیت داشته باشد
از جمله دیگر مواردی که بخش اول شامل میشود میتوان به نگرش، هیجانات، دانش، تجربه، مهارتها، دیدگاهها و مواردی از این دست اشاره کرد که هم خودتان هم دیگران از آن باخبر هستید.
هدف هر گروهی باید مهیا کردن بخش اول یا ناحیه آشکار برای همه افراد باشد؛ چون زمانی که در این ناحیه با دیگران کار میکنید، در مفیدترین و موثرترین حالت خود قرار دارید و گروه هم در موثرترین حالت خود قرار دارد. ناحیه آشکار، میتواند به عنوان فضایی تلقی شود که ارتباطات خوب و همکاری فارغ از انحراف، بد گمانی، تعارض و سو تفاهم رخ میدهد.
اعضای تیمهایی که مدت طولانی در کنار هم بودهاند، ناحیه باز بزرگتری نسبت به اعضای تیمهای تازه شکل گرفته دارند. عضوهای جدید تیم، ناحیه باز کوچکی دارند؛ چرا که آنها اطلاعات نسبتا کمی درباره یکدیگر دارند. اندازه ناحیه باز میتواند از طریق جستوجو و دریافت فعالانه بازخوردها از سایر اعضای گروه به صورت افقی به ناحیه کور گسترش یابد. این فرایند به «درخواست بازخورد» هم شناخته میشود. همچنین سایر اعضای گروه میتوانند از طریق ارائه بازخورد، به گسترش ناحیه باز همکاران خود کمک کنند. توسعه و گسترش ناحیه آشکار همچنین میتواند از طریق افشای اطلاعات، احساسات، و مواردی از این دست توسط فرد انجام شود. مدیران و رهبران تیم میتوانند نقش مهمی در تسهیل بازخوردها در میان اعضای گروه و دادن بازخوردهای غیرمستقیم به افراد درباره نواحی کورشان کمک کنند.
بخش دوم: ناحیه کور (Blind Area)
بخش دوم، درباره اطلاعات و ویژگیهایی است که دیگران از آن خبر دارد، اما برای خود فرد ناشناخته است.
از طریق جستوجو و درخواست دریافت بازخورد، هدف باید کاهش این ناحیه و افزایش ناحیه آشکار یا بخش اول باشد. ناحیه کور، یک فضای موثر یا کارآمد برای افراد و گروهها نیست. از این ناحیه میتوان به عنوان ناحیه ناآگاهی و بیخبری از خود اشاره کرد. همه ما جنبههای شخصیتی داریم که از آنها ناآگاه هستیم. برای مثال ممکن است دیگران شما را فرد کوشا و سختکوشی بدانند، در صورتی که خودتان چنین طرز فکری نداشته باشید.
اعضای گروه و مدیران میتوانند از طریق ارائهی بازخوردهای دقیق و افشا کردن اطلاعات و ویژگیهای کارکنان، به آنها در کاهش بخش تاریک کمک کنند. مدیران در ارائه بازخوردها نباید قضاوت گرایانه عمل کنند، چون این امر به کاهش ترس کارکنان کمک میکند. در ارائه بازخوردها باید مراقبت این باشید که به احساس دیگران صدمه نزنید.
بخش سوم: ناحیه پنهان (Hidden Area)
بخش سوم که ناحیه پنهان یا پوشیده نام دارد، شامل ویژگیها و اطلاعاتی است که برای خود ما شناخته شده است، اما این اطلاعات را از دیگران پنهان میکنیم. زمانی که با دیگران ارتباط بیشتری برقرار کردید و اعتماد بیشتری بین شما شکل گرفت، میتوانید از طریق خود افشایی، اطلاعات بیشتری را درباره خودتان با آنها در میان بگذارید.
ناحیه پنهان میتواند همچنین شامل حساسیتها، نیتهای پنهانی، رازها و هر چیزی باشد که شما درباره خودتان میدانید اما آنها را از دیگران پنهان میکنید. اینکه برخی اطلاعات و احساسات خصوصی، مخفی و پنهان بمانند طبیعی است؛ چون این اطلاعات هیچ تاثیری بر شغل شما نمیگذارند. هرچند معمولا بسیاری از اطلاعات چندان شخصی نیستند و با شغل شما مرتبط هستند؛ بنابراین بهتر است چنین اطلاعاتی در ناحیه باز قرار بگیرند.
اطلاعات و احساس پنهان باید از طریق فرایند افشاسازی به ناحیه باز منتقل شوند. هدف از این امر باید افشای اطلاعات و احساسات مرتبط باشد. زمانی که ما درباره خودمان با دیگران صحبت میکنیم و به آنها اطلاعات میدهیم، ناحیه پنهانمان را کاهش داده و ناحیه باز را افزایش میدهیم؛ که این امر سبب ادراک و تفاهم، همکاری، اعتماد، کار گروهی بهتر و موثرتر میشود. کاهش ناحیه پنهان همچنین احتمال گیج شدن، سو تفاهم و ارتباط ضعیف را کاهش میدهد؛ که همگی منجر به تضعیف کارایی و اثربخشی تیم میشوند. بسیاری از افراد از ترس اینکه دیگران آنها را قضاوت کنند، اطلاعات و احساسات پنهانشان را از دیگران مخفی میکنند. اگر این اطلاعات به بخش آشکار منتقل شود، باعث افزایش تفاهم دو طرفه، و در نتیجه تقویت آگاهی گروهی، عملکرد فردی و کارایی گروهی میشود. اینکه چه مقدار از اطلاعات افشا شوند و به چه کسانی گفته شود، به تمایل و صلاحدید فرد بستگی دارد. بعضی افراد برای افشاسازی تمایل و توانایی بیشتری دارند. شما باید افشاسازی اطلاعات درباره خودتان را تا جایی که شخصا احساس راحتی میکنید انجام دهید.
بخش چهارم: ناحیه ناشناخته (Unknown Area)
ناحیه ناشناخته، شامل اطلاعات، احساسات، تواناییهای نهفته، استعدادها و تجربههایی است که هم برای خودتان هم برای دیگران ناشناخته است. این امور ناشناخته انواع مختلفی دارد و میتواند شامل احساسات، رفتارها، تواناییها و نگرشهای مثبت و مفید باشد، یا میتواند شامل جنبههای عمیقتری از شخصیت فرد شود و به میزان مختلفی بر رفتار فرد تاثیر بگذارد.
معمولا افراد جوانتر و افرادی که تجربه و خودباوری کمتری دارند، ناحیه ناشناختهی بزرگتری دارند.
در ادامه به نمونههایی از عوامل ناشناخته اشاره میکنیم. نمونه اول، به ویژه در سازمانها و تیمها بسیار شایع است:
- توانایی که به دلیل نبود فرصت، اعتماد یا آموزش، دست کم گرفته شدهاند
- استعداد یا توانایی ذاتی که فرد نمیداند از آن برخوردار است
- احساس ترس یا نفرت که فرد از وجود آن در خود خبر ندارد
- بیماری ناشناخته
- احساسات ناخودآگاه یا سرکوب شده
- رفتار یا حالت شرطی از دوران کودکی
کشف استعدادهای پنهان، که شامل استعدادها و مهارتهای ناشناخته میشود، یکی دیگر از جنبههای گسترش ناحیه ناشناخته است. مهیا کردن شرایط برای افراد جهت تجربه چیزهای جدید (بدون اینکه به آنها برای موفق شدن فشار آورده شود) معمولا یک روش مفید برای کشف تواناییهای ناشناخته، و در نتیجه کاهش ناحیه ناشناخته است.
مدیران و رهبران میتوانند از طریق خلق محیطی که افراد را به خودافشایی تشویق کند، به تقویت فرایندهای خودافشایی، مشاهده ساختارمند و ارائهی بازخورد در میان اعضای گروه کمک کند. فراهم کردن محیط مناسب برای خودافشایی به افراد در دستیابی به پتانسیلها و تواناییهای بیشتر کمک میکند.
ناحیه ناشناخته همچنین میتواند شامل احساسات سرکوب شده یا ناخودآگاه باشد. فردی که عضو جدید تیم است، ناحیه آشکار کوچکی دارد، چون دیگران اطلاعات کمی درباره فرد جدید دارند.
به طور مشابه، ناحیه کور هم کوچک است، چرا که دیگران اطلاعات زیادی درباره عضو جدید ندارند.
ناحیه پنهان یا مسایل و احساسات اجتناب شده نسبتا بزرگ هستند. ناحیه ناشناخته، بزرگترین ناحیه است؛ چرا که فرد جوان است یا خودآگاهی یا خودباوری ندارد.
چگونه با شناخت پنجره جوهری، خودمان را بهتر بشناسیم؟
یک روش برای شناخت بهتر خود این است که از دیگران بخواهید هر چیزی که درباره شما میدانند را به شما میگویند. سپس چیزهایی که آنها گفتند را با آنچه خودتان درباره خود میدانید تطبیق دهید. از این طریق متوجه ویژگیهایی که دیگران از آن مطلع بودند اما خودتان از آنها اطلاع نداشتید باخبر میشوید. شما باید سعی کنید جنبههای تاریک و ناشناختهی خود را کشف کرده و از نقاط قوت، نقاط ضعف، افکار، باورها و ارزشهای خود باخبر شوید.
سخن آخر
بهطورکلی با آنچه از پنجره جوهری آموختهاید، با گرفتن بازخورد از دیگران از ناحیه کور به آشکار میروید و این ناحیه را بزرگتر میکنید. سپس، با خودافشایی، ناحیه پنهان را کوچک و ناحیه آشکار را گسترده میکنید. با شناخت خود و کشف استعدادهایتان در مسیر حرکت از ناحیه پنهان به ناشناخته قرار میگیرید و با قرارگیری در یک افشاگری مشترک در تیم، از ناحیه ناشناخته به ناحیه آشکار سفر میکنید.
پنجره جوهری، یک مدل کاربردی و مفید است که به شما در خودآگاهی کمک میکند. به کمک این مدل میتوانید یک رابطه صمیمانهتر و با اعتماد بیشتری، بین خودتان و دیگران برقرار کنید. همچنین میتوانید از تواناییهای ناشناخته خود مطلع شوید.
سلام البته در این بین پارازیت ها و زود قضاوت کردن دیگران و عجولانه قضاوت کردن و بدون نگرش و آگاهی در مورد دیگران قضاوت کردن مهم است
اینکه طرف مقابل با نگاه و احساس مثبت ببیند و یا منفی فکر کند
باید واقع بین باشیم و شفاف و حقیقت ها را کتمان نکنیم تا نتیجه بگیریم شاید فردی از ما بدش، بیاید خوبی های ما را نبیند و یا شاید ما از کسی خوشمان بیاد و مثبت های او را فقط ببینیم
پش باید با نگاه مثبت فکر کرد
عالی بود