Skip to main content

ما همیشه فکر می‌کنیم مدیر شدن کار بسیار رویایی و فوق‌العاده‌ای است. وقتی دوستان و همکاران ما به درجه مدیریت می‌رسند، دستمان را با خوشحالی روی شانه‌شان می‌گذاریم و می گوییم: «بالاخره تونستی بعد از این همه تلاش به این موفقیت بزرگ برسی.» بعد هم این پیروزی را با هم جشن می‌گیریم. البته که این واکنش‌ها منطقی هستند؛ چراکه مدیر شدن پرستیژ بالایی دارد، از لحاظ مالی هم بهتر است و باعث می‌شود فرد در زمان‌های کاری‌اش انعطاف بیشتری داشته باشد. این موقعیت شغلی خیلی مزایای دیگری هم دارد که باعث می‌شود عطش مدیر شدن در بسیاری از ما همیشه وجود داشته باشد. تجربه مدیر شدن می‌تواند یکی از آن تجربه‌های ماندگار در رزومه شغلی فرد باشد.

اما یکی از مهمترین موضوعات در نقش مدیریت بدون شک بحث خودانگیختگی مدیر در زمان‌هایی است که به این انگیزه نیاز دارد. اکثر ما در اینطور مواقع فراموش می‌کنیم که پشت این موفقیت بزرگ آن روی سکه‌ای هم وجود دارد: اینکه مدیریت کار بسیار سخت و طاقت‌فرسایی است و همین موضوع هم بسیاری اوقات باعث می‌شود خودانگیختگی مدیر کاهش پیدا کند و کارایی‌اش کمتر شود. اما واقعا کدام ویژگی برای یک مدیر مهم است؟ بحث خوداندیشی مدیر کجا قرار می‌گیرد و چطور می‌تواند به انگیزه داشتن او کمک کند؟

خودانگیختگی مدیر با افزایش فکر کردن به نقاط توانایی‌های خودش

مدیران مسئولیت‌های زیادی همچون بودجه‌بندی، استخدام کارمندان، اخراج کردن آن‌ها و کاغذبازی‌های اداری دارند. آن‌ها باید این وظایف را به‌صورت همزمان انجام دهند و در عین حال بر روند پیشرفت اهداف مختلف سازمان نظارت داشته باشند. مدیران علاوه بر مدیریت عملکرد خودشان، مسئول عملکرد کارمندانشان هم هستند.[crp]

کارمندان معمولاً نگرانی‌ها و مشکلات زندگ شخصی‌شان را با خود به محل کار می‌آورند و از کارفرما انتظار دارند این مسائل را هم برایشان مدیریت کند. برای مثال، تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی کارمندان دچار مسائل عاطفی می‌شوند، بیشتر از اینکه به سراغ همکارانشان بروند، آن را با مدیرشان درمیان می‌گذارند. اما از آنجایی که مدیر در محل کار مشغله‌های زیادی دارد، دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و احساسات کارمندان برایش خسته‌کننده خواهد شد و تمام انرژی‌اش را می‌گیرد. در نتیجه نمی‌تواند وظایفش را به درستی به اتمام برساند و به کارش متعهد باشد.

در سال ۲۰۱۷ موسسه گالوپ گزارش داد که فقط ۳۸ درصد از مدیران و رهبران به کارها متعهد هستند. این آمار برای مدیران با رده متوسط حدود ۲۹ درصد بود. همچنین براساس یکی از مطالعاتی که در یکی از مجله‌های روانشناسی چاپ شده، مشخص شده است که با استفاده از استراتژی‌های روانشناسی مثبت‌گرا در سازمان می‌توان به مدیران کمک کرد تا در طول روز پرانرژی بمانند و بتوانند از پس مسئولیت‌هایشان برآیند. این تحقیق می‌گوید حس خودانگاره مدیران (درکی که از خودشان دارند) ارتباط نزدیکی با نقش مدیریتی‌شان دارد؛ به این معنا که چقدر به موفق شدن در کارها اهمیت می‌دهند، برروی این موضوع اثرگذار خواهد بود.

به همین خاطر تصمیم گرفتیم با استفاده از یک استراتژی مداخله‌گر، از مدیران بخواهیم به جنبه‌های مثبت خودشان (به عنوان مدیر) فکر کنند؛ با این تصور که این موضوع می‌تواند حس تهی بودنشان را از بین ببرد و در کار انرژی بیشتری داشته باشند تا درنهایت به کارشان تعهد بیشتری پیدا کنند.

روش کار برای خودانگیختگی مدیران ساده بود: مدیران باید هر روز صبح چند دقیقه‌ای را به خودشان فکر می‌کردند و سه تا از نکات مثبتی که در نقششان دارند را روی یک تکه کاغذ می‌نوشتند. در تحقیق ما مدیران درباره خصوصیت‌های شخصی‌ ارزشمندشان (مثلاً: من مدیر خوبی هستم چون حاضرم در برابر بی‌عدالتی بایستم)، مهارت‌هایی که داشتند (مثلاً: من مدیر خوبی هستم چون در کارم به عقیده دیگران هم احترام می‌گذارم) و دستاوردهایی به آن افتخار می‌کردند (مثلاً: من مدیر خوبی هستم چون به تیمم کمک کردم هنگام یک بحران تمام پروژه‌هایشان را به موقع تحویل دهند) نوشته بودند.

ما دو تحقیق مطالعاتی دیگر انجام دادیم تا ببینیم این روش در بهبود خودانگاره و درنتیجه انرژی مدیران موثر بوده است یا خیر. در مطالعه اول با کمک آزمایشی میدانی نمونه‌ای از رهبرانی که برای دو هفته تحت آزمایش قرار داده بودیم را بررسی کردیم. در هفته اول از مدیران خواستیم هر روز صبح درباره سه تا از مهارت‌ها، دستاوردها، صلاحیت‌ها، توانایی‌ها یا ویژگی‌های اخلاقی‌شان که باعث شده مدیر خوبی باشند، بنویسند. در هفته دوم از آن‌ها خواستیم فعالیت‌های نامربوط یا خارج از کار که در ساعات کاری انجام می‌دهند را بنویسند (می‌خواستیم با این کار مطمئن شویم که تأثیر مداخله ما فقط به خاطر آنکه شخصا می‌نویسند یا مدت‌زمانی که به تفکر می‌پردازند نباشد).

سپس چندین بار در روز از مدیران نظرسنجی کردیم تا نتایج را بررسی کنیم و ببینیم خودانگیختگی چطور به افزایش راندمان کاری این افراد کمک می‌کند. به این نتیجه رسیدیم که در روزهایی که مدیران چند دقیقه‌ای را صرف پرداختن به خصوصیات مثبتشان می‌کردند (روزهای انجام مداخله)، کمتر حس تهی بودن داشتند و بیشتر به کارشان متهعد بودند؛ همچنین طبق گفته خودشان تأثیر مثبت بیشتری هم روی افراد گروهشان می‌گذاشتند. از آنجایی که این تاثیرات تا بعدازظهر همچنان برقرار بودند، متوجه شدیم که آن‌ها در این روزها حتی پس از کار و در خانه هم حس مثبت‌تری داشتند.

در آزمایش میدانی دوم، این مطالعه را تکرار کردیم و فهمیدیم کارمندانی که در سازمانشان جایگاه رهبری دارند، تأثیر بیشتری از این موضوع می‌گیرند. خود این کارمندها هم جایگاه رهبری قوی‌تری برای خود قائل هستند و در زمان‌هایی که از این واقعیت استفاده کنند یا احساسش کنند، نتیجه مثبت و قوی‌تری خواهند داشت.

افرادی که دوست دارند به جایگاه مدیریتی برسند، باید بدانند که مدیریت ممکن است کاری خسته‌کننده و پرزحمت باشد. این آگاهی از خود باعث می‌شود مدیران بیشتر به کارها متعهد بمانند و انرژی‌شان را در محل کار حفظ کنند. همچنین وقتی مدیران چند دقیقه صرف نوشتن خصوصیات خوب خودشان به عنوان رهبر می‌کنند، انرژی‌شان بیشتر شده و باعث می‌شود در کار تاثیرگذارتر شوند.

کارمندان همیشه ترجیح می‌دهند برای درخواست کمک به رهبرانشان مراجعه کنند تا همکاران؛ این مسئله باعث می‌شود حس قدردانی بیشتری هم نسبت به مدیران داشته باشند. این حس قدردانی هم برای کارمندان و هم برای مدیران مفید است و باعث می‌شود مدیر دیگر در طول روز احساس تهی بودن نکند.

اگر شما تجربه‌ای در این خصوص، چه به عنوان مدیر و چه به عنوان کارمند دارید، می‌توانید تجربه خود را با خوانندگان این مطلب به اشتراک بگذارید.

Leave a Reply

Close Menu

شرکت توسعه سازمانی همرو

به این پرسش‌ها فکر کنید:
– چگونه نسل بعدی مدیران در سازمان خود را شناسایی می‌کنید و ارتقاء می‌دهید؟
– چگونه نقش رهبری را در سازمان گسترش می‌دهید؟
– چگونه مشارکت افراد را بالا می‌برید و آنها را در جهت طراحی راه‌کار همراه می‌کنید؟
– چگونه تجربه اعضای سازمان و مشتریان خود را می‌سنجید و تغییرات نوآورانه ایجاد می‌کنید؟

 

با ما در ارتباط باشید

آدرس: تهران- خ ولیعصر- بالاتر از میدان ونک- کوچه خلیل‌زاده- پلاک ۲۸

تلفن: ۸۷۶۳۴۸۵۴-۰۲۱
ایمیل: hi@hamro.org