آیا واقعا شاد بودن مهمتر از داشتن کار خوب و پول درآوردن است؟ این سوالی است که ذهن رهبران بسیاری را به خود درگیر کرده است. بسیاری از رهبران در تلاشند تا رهبری با شفقت و رویکردهای ذهن آگاهی را سر لوحه کار خود قرار دهند تا فرهنگ سازمانی شادی را در شرکت خود ایجاد کنند. در ادامه مقاله راب دوب از وبسایت فوربز را میخوانیم که الگوی رهبری سیندی وو مدیرعامل شرکت Biti`s را بررسی میکند تا ببینیم که یک رهبری با شفقت چگونه بوده و چرا باید از رویکردهای ذهن آگاهی استفاده کنیم.
9 سال قبل، سیندی وو (مدیرعامل شرکت Biti’s بزرگترین برند کفش در ویتنام) با چالشهای زیادی در زندگیاش مواجه بود. او در زمینه کار، تحصیلات و رهبری در سن پایین شخص موفقی به نظر میرسید. اما سیندی علیرغم دستاوردهایی که داشت احساس پوچی میکرد. او میگوید: «گاهی بهرهمندی بیش از حد میتواند مشکلات زیادی را به همراه بیاورد.» او که به دنبال یک زندگی پرمعنا بود، به دنبال راهی میگشت تا شادی بیشتری را وارد زندگی خودش و همکارانش کند. اما تغییرات فورا صورت نگرفتند و در نهایت سیندی به الگویی برای رهبری مثبتاندیشانه و با شفقت تبدیل شد. در حال حاضر همه اعضای تیم تشویق و حمایت میشوند تا در زندگی و کسبوکار خود از رویکردهای ذهن آگاهی استفاده کنند.
او حتی نسخه جدیدی از مفهوم شادی ناخالص ملی (GNH) را مورد استفاده قرار داد (مفهومی که برای اولین بار توسط کشور بوتان برای اندازهگیری میزان شادی شهروندانش استفاده شده بود). برنامه او با نام «Happy Biti’s» محیط متعادلتری را برای هزاران نفر از کارکنان این شرکت فراهم کرد. فرهنگ مثبت و شاد این شرکت به کمپینهای بازاریابی بزرگ آن هم وارد شد که کمک کرد Biti جایگاه خود در صدر برندهای تولید کفش در ویتنام را که توسط برندهای خارجی اشغال شده بود پس بگیرد. سیندی میداند که موفقیت واقعی در کسبوکار تنها به درآمد محدود نمیشود. بلکه رهبران باید خدمتگزاران خوبی باشند که از خودشان مراقبت کرده و با شفقت، مهربانی و خوشحالی به اعضای تیمشان هم توجه کنند.
ایجاد فرهنگ کسبوکار مبتنی بر شفقت
سیندی زمانی که سفر خود را در مسیر رهبری با شفقت و ذهن آگاهی آغاز کرد، به کتاب «هنر شاد زیستن» از دالایی لاما برخورد کرد (کتابی که در زندگی او مفید واقع شد). این کتاب پر از دانش و معرفت بود، اما مضمونی که بیشتر از همه به چشم میخورد این بود که از نظر دالایی لاما هدف زندگی «شاد بودن» است.
پدر و مادر سیندی هر دو شاغل بودند و او با این ذهنیت بزرگ شده بود که برای رسیدن به موفقیت باید سخت تلاش کند، نمرات خوب بگیرد، کار خوبی پیدا کند و ثروتمند شود. او میگوید: «آنها هرگز به من نگفتند باید کاری کنم که من را خوشحال میکند. حالا دالایی لاما به من میگوید که هدف زندگی شاد بودن است.»
آیا واقعا شاد بودن مهمتر از داشتن کار خوب و پول در آوردن است؟ یا اینکه این ایده در ظاهر قشنگ است ولی به درد دنیای واقعی نمیخورد؟ سیندی که کنجکاو شده بود پاسخ این سوالات را پیدا کند، از تکنیکهای ذهن آگاهی مانند مراقبه روزانه و دفتر سپاسگزاری استفاده میکرد. مدت زمان زیادی نگذشت که فهمید حرفهای دالایی لاما واقعیت دارند. سیندی میگوید: «این موضوع زندگی من را تغییر داد و باعث شد بابت چیزهایی که دارم سپاسگزار باشم.»
او حتی این فرصت را پیدا کرد که با دالایی لاما در هند ملاقات کند. او به سیندی گفت: «اگر میخواهی در زندگی شاد باشی، انگیزهات باید این باشد که با تمام موجودات زنده مهربان باشی.» سیندی به این موضوع فکر کرد که چگونه میتواند در نقش رهبری از این نصیحت استفاده کند.
این موضوع باعث شد نظر سیندی در مورد همه چیز عوض شود. او میخواست از مثبتاندیشی فراتر برود و ذهن آگاهی و شادی را در فرهنگ سازمانی شرکت خود رواج دهد.
سیندی به افراد متخصص در زمینه شادی، کسبوکار و رهبری مبتنی بر ذهن آگاهی، مانند دکتر «ها وین» رئیس سابق مرکز شادی ناخالص ملی کشور بوتان مراجعه کرد. سیندی میگوید: «شادی موضوعی کاملا انتزاعی است. اینکه یک کشور بتواند میزان شادی افراد را اندازهگیری کند واقعا موضوع جذابی است.» او فهمید برای اینکه برنامهاش موثر واقع شود باید از اعداد و ارقام کمک بگیرد.
وقتی او برای اولین بار این ایده را مطرح کرد که سیستمی شبیه به شادی ناخالص ملی (GNH) کشور بوتان ایجاد کند، بسیاری از همکاران او در رابطه با این موضوع مردد بودند. سیندی با خنده میگوید: «افرادی که در حوزه کسبوکار مشغول به کار هستند همیشه در مورد درآمد صحبت میکنند. برایشان سوال پیش آمده بود که چرا من در مورد شادی صحبت میکنم.» اما اشتیاق و بینش او کمک کرد که همکارانش هم این موضوع را درک کنند. سیندی میگوید: «مهمترین چیز در شرکت همبستگی و هماهنگی است.»
سیندی که طالب اطلاعات دست اول بود به بوتان سفر کرد تا درباره برنامه GNH آنها اطلاعات کسب کند و نسخهای مخصوص از این برنامه را برای شرکت Biti’s تدارک ببیند. سیندی و تیم رهبری Biti’s به کمک دکتر ها وین، برنامه «Happy Biti’s» را ایجاد و پیادهسازی کردند. هدف این برنامه این بود که محیطی برای کار کردن، یاد گرفتن و شاد زیستن در کنار هم فراهم کند.
کارکنان شادتر، شرکت قدرتمندتر
همراه با این برنامه جدید، شعار جدیدی هم مطرح شد «Happy Me. Happy Biti’s» که نشان میدهد فرهنگ کاری مثبت ابتدا روی شادی کارکنان تمرکز میکند. اگر کارکنان شاد باشند، شرکت هم قدرتمندتر و موفقتر میشود.
شرکت Biti’s تکنیکهای ذهن آگاهی مانند مراقبه، خودمراقبتی، مهارتهای ارتباطی مبتنی بر شفقت، گوش دادن همدلانه، برقراری توازن در زندگی، ارتباط بهتر با طبیعت و غیره را به همه کارکنان خود آموزش داد. سپس فضا و زمانی را در اختیار آنها قرار داد تا در طول روز از این تکنیکها استفاده کنند.
تا به اینجا این برنامه توانسته فرهنگ کاری و شهرت برند را بهتر کند و آگاهی بیشتر، گفتگو و ارتباط بهتر را به همراه آورده است. سیندی میگوید: «همکاران من توجه بیشتری به احساسات خودشان نشان میدهند و با خودشان و دلیل مشکلاتشان بیشتر ارتباط برقرار میکنند.»
سیندی میگوید: «برای اینکه شرکت به موفقیت دست پیدا کند، همه باید در کنار هم تلاش کنند. باید مطمئن شد که کارکنان با یکدیگر هماهنگ هستند. ذهن آگاهی به افزایش آگاهی شخص کمک میکند تا بتواند عادتهای بد یا واکنش نامناسب به شرایط را کنار بگذارد.»
تیم رهبری Biti’s بر ارزش صبر و مهربانی هم تاکید میکند. سیندی میگوید: «مهربانی به دیگران و مهربانی به خود خیلی مهم است. ما باید در این دنیا صبور و با خودمان مهربان باشیم. اگر بتوانیم در رابطه با خودمان این کار را انجام دهیم، در رابطه با دیگران هم میتوانیم.»
این موضوع در دنیای کسبوکار هم ضرورت زیادی پیدا میکند؛ دنیایی که به سرعت در حال پیشرفت است و همدلی و مهربانی مورد توجه قرار نمیگیرد. سیندی میگوید: «ما دوست داریم سریع به نتیجه برسیم اما واقعیت هیچ وقت اینطور نیست. باید صبور باشیم. باید برای رشد خودمان (و تیممان) وقت بگذاریم.»
سیندی میگوید: «ما باید در رابطه با دیگران و فرایندها صبور باشیم،» اشتباهات اجتنابناپذیر هستند، پس رهبران به جای ناامید شدن باید به حرف اعضای تیمشان گوش کنند و حتی وقتی اشتباهی رخ میدهد از آنها حمایت کنند. به کمک ذهن آگاهی کلیت فرایند را درک کنید «وقتی از فرایند لذت ببرید مزایا و شادی زیادی نصیبتان میشود. کنجکاوی باعث میشود زندگی دلچسبی داشته باشیم.»
موفقیت به کمک ارزشهای ذهن آگاهی و رهبری با شفقت
ارزشهایی مانند خوشحال بودن، خوب گوش کردن، برقراری ارتباط و ذهن آگاهی کمک کردهاند شرکت Biti’s به صدر بازار کفش ویتنام برگردد. این شرکت مدت زیادی محبوبترین برند کفش در ویتنام بود، اما ورود برندهای بینالمللی مانند نایکی و آدیداس رقابت را دشوار کرده بود.
شرکت Biti’s با الهام گرفتن از فرهنگ کاری خود یک کمپین برای تولید کفشهای جدیدی به نام BitisHunter راهاندازی کرد. هدف اصلی این کمپین این است که افراد را تشویق کند ارتباط عمیقتری با دیگران برقرار کنند، طبیعتگردی کنند، برای خودشان وقت بگذارند و تجربیات زندگی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
این کمپین موفقیت بزرگی به همراه داشت. BitisHunter به قدری محبوب شد که این شرکت را به رتبه یک در بازار کفش ویتنام برگرداند. این شرکت هنوز هم رتبه اول این بازار را به خود اختصاص داده است.
اکنون که Biti’s جایگاه برتر خود را در کشورش پس گرفته، آیا سیندی به رشد بیشتر فکر میکند؟ او میگوید: «تبدیل شدن یا نشدن به یک برند جهانی اهمیتی ندارد. تا وقتی که صادقانه به وظایف خود عمل کنیم، تمام تلاشمان را بکنیم و به چیزی که فکر میکنیم درست است باور داشته باشیم، کار قشنگی کردهایم.»