رهبران عالی جوامع فوقالعادهای میسازند و این کار را با روشهای متفاوتی در طول زمان انجام میدهند. یکی از موثرترین روشها برای ساخت جامعهای بینظیر این است که به عنوان رهبر، روایتهایی قدرتمندی تعریف کنید که نشان میدهد چه اتفاقاتی ممکن است در سازمان رخ بدهد. رهبران کارآمد با روایت داستانهایی، افراد را به عنوان یک تیم دور هم جمع میکنند، سپس تیمها با هدفی واحد و خواستهای همگانی، در کنار هم جوامع سازمانی بینظیری را تشکیل میدهند. اما رهبر چگونه میتواند با روایتگری چنین جوامعی ایجاد کند؟
مدرسه مدیریت اسلون MIT با همکاری شرکت Cognizant در پژوهشی به نام «آینده رهبری در اقتصاد دیجیتال» با نظرسنجی و هزاران مصاحبه از مدیران ارشد، به بینشی دست یافته است که بر اساس آن در دنیای جدید انعطافپذیری و برقراری ارتباط در محیط کار اهمیت بسیار زیادی دارد. ۸۰ درصد از شرکتکنندگان معتقد بودند فردی که در دنیای دیجیتال کار میکند و برای اینکه یک رهبر سازمانی کارآمد باشد، باید کمی دانش دیجیتال بداند.
از دیدگاه آنها مهمترین رفتار برای تبدیل شدن به یک رهبر سازمانی کارآمد، آن است که رهبر هدف، بینش و استراتژی شفافی داشته باشد. شاید این دیدگاه به نظر قدیمی برسد اما از نظر مدیران سراسر جهان، در دنیای متغیر امروزی این چنین نیست بلکه همچنان اهمیت بالایی دارد.
شفافیت در بیان موضوعات عامل اصلی تمایز بین رهبران است.
سوزان سوبات، رئیس سابق خدمات تجاری جهانی American Express Global میگوید: «در اقتصاد دیجیتال برای اینکه یک رهبر سازمانی کارآمد باشید، هیچ نیازی به حضور فیزیکی ندارید. رهبران عالی باید بتوانند افرادی با فرهنگهای مختلف را در مکانهای مختلف رهبری کنند و اغلب اطلاعات بینقصی برای این کار داشته باشند، چراکه همه چیز در این دنیا خیلی سریع پیش میرود.»
او راهحل ساده و بینظیری برای این مشکل معرفی کرده است که قدرت روایتگری شفاف رهبری را به خوبی نشان میدهد: «باید بتوانید داستانی را قبل از پیدایش پیشبینی کنید و آن را برای افراد مختلف تعریف کنید؛ این داستان باید برای آنها معنای خاصی داشته و الهامبخش آنها باشد. در واقع باید به عنوان یک رهبر سازمانی کارآمد، باورها و خواستههای خود را در قالب یک داستان برای افراد روایت کنید.»
چرا روایتگری در رهبری اهمیت دارد؟
در این تحقیقات نظرات شرکتکنندگان بیش از ۱۲۰ کشور را با کمک «تحلیل احساسات» بررسی کردیم تا مهمترین رفتارهای رهبری را در اقتصاد دیجیتال بشناسیم. قابلیت اطمینان، شفافیت، الهامبخشی، توانایی برقراری ارتباط و سرمایهگذاری بر دیگران، قابلیت تحلیل، کنجکاوی و شجاعت از جمله خصوصیاتی بودند که بیشتر افراد به آنها رأی داده بودند.
بعضی از افراد عقیده دارند که این رفتارها و ویژگیها ضروری هستند ولی اگر به تنهایی آنها را در نظر بگیریم و هیچ زمینهای برای معنا دادن به آنها و سرعت بخشیدن به تغییر موضوعات ایجاد نکنیم، این ویژگیها بعد از دورهای کوتاه اهمیت خودشان را از دست میدهند. روایتگری و بیان شفاف داستان از این اتفاق جلوگیری میکند و اینجا است که استفاده از روایتگری در رهبری به کارتان میآید.
روایتگری در رهبری کمک میکند که به عنوان یک رهبر سازمانی کارآمد به دیگران بگویید چه باورهایی دارد، میخواهید چه کارهایی انجام دهید، هدفتان از ساخت تیمها و تشکیل جوامع چیست و میخواهید چه تاثیری به وجود بیاورید. ویژگیها و رفتارهایی که بیان کردیم، ابزاری هستند که به کمک آنها به دیگران میگویید که چه کسی هستید، انتظاراتتان از دیگران چیست و چطور میخواهید آنها را در سازمان مدیریت کنید. با این کار در واقع خواستههای خود را پیدا میکنید و آن را با دیگران در میان میگذارید.
اندرسون کوپر در شبکه CNN، اخیرا با کمدینی به نام استیفن کولبرت مصاحبه انجام داده است. این کمدین تحقیقی برای «پیدا کردن محور اصلی برنامهاش» انجام داده بود. برنامه او چندین ماه بود که رتبه خوبی دریافت نمیکرد، نه به این خاطر که نمایشش تأثیر یا جاذبه کمدی نداشته باشد، بلکه به این خاطر که هیچ موضوع یا محور خاصی نداشت. او و تیم نویسندگانش باورهایشان را با شفافیت، اطمینان و شجاعت برای دیگران روایت کردند. از آن زمان تاکنون برنامه او توانسته در رتبهبندیها مقام اول را به دست آورد. پس برای اینکه روایتگری در رهبری داشته باشید، باید ببینید رهبر سازمانی کارآمد از نظر شما چه معنایی دارد.
وقتی در این مطالعه با دیوید اسمیتلین مدرسه مدیریت اسلون MIT مصاحبه کردیم او هم نظر مشابهی داشت: «یک رهبر عالی باید بخواهد و بتواند عقایدش را به دیگران بگوید، به باورهایش پایبند باشد و دیگران را هم در این زمینه متقاعد کند تا بتواند تصمیماتی که شاید دیگران از آن خوششان نیاید را عملی کند. رهبران باید روایت خودشان، یعنی آنچه که به آن اعتقاد دارند را برای دیگران بیان کنند، روی حرف خود بایستند و سریع تحت تأثیر دیگران قرار نگیرند. رهبری که روایتی سنجیده داشته باشد، میتواند برای دیگران معنا خلق کند و الهامبخش آنها باشد.»
من در سراسر دنیا زمان زیادی را صرف مربیگری و آموزش به مدیران ارشد کردهام تا به آنها کمک کنم برای عملی کردن پروژههای خلاقانه خود داستانهایی را روایت کنند. به اشتراکگذاری داستانی که به خوبی ساخته شده و با محتوای مهمی همراه است، یادگیری قدرتمندی برای افراد ایجاد میکند. سالها پیش مربی مدیر یک شرکت خدماتی بزرگ و بینالمللی بودم تا بتواند روایتی را برای افرادش تعریف کند و به آنها بگوید که در دنیای در حال تغییر امروزی یک رهبر سازمانی کارآمد باید چه خصوصیاتی داشته باشد.
او با حالتی خجالتزده به من نگاه کرد و گفت: «من ۳۵ سال است که مدیر هستم و این اولین بار است که کسی از من میخواهد خصوصیات یک رهبر سازمانی کارآمد را به او بگویم.» من هم جواب دادم: «پس بیا از همین الان شروع کنیم!»
چگونه به عنوان یک رهبر از قدرت روایتگری بهره ببریم؟
۱. از خود بپرسید که چگونه میتوانید یک رهبر سازمانی کارآمد باشید؟
فرقی نمیکند که چقدر سرتان شلوغ است یا چقدر از مهلت تحویل پروژهتان گذشته است و چند نفر به دنبال گرفتن قرار ملاقات با شما هستند؛ از خود بپرسید که «چگونه میتوانم یک رهبر سازمانی کارآمد باشم» و سپس این دیدگاه را با دیگران در میان بگذارید. اینکه فقط پنج دقیقه به این موضوع فکر کنید کافی نیست. باید یک روز یا حتی چند روز از محیط کار دور باشید و خیلی جدی درمورد این موضوع فکر کنید. بعد از آن افکارتان را مانند یک داستان روی کاغذ پیشنویس کنید. برای شروع میتوانید ویژگیها و مواردی را در یک فهرست بنویسید و سپس آنها را به شکل یک داستان دربیاورید.
۲. داستان رهبری خود را تعریف کنید.
داستان پیشنویس خود را به یک یا چند نفر از افراد معتمد نشان دهید. وقتی میگویم معتمد منظورم کسی است که با شما روراست باشد و صادقانه بگوید که داستانتان چقدر معتبر به نظر میآید. آیا این داستان تعریف خوبی از شما ارائه میکند؟ آیا تابهحال دیده است که شما چنین رفتاری داشته باشید؟ آیا فکر میکند که شما میتوانید این رفتارها را در دیگران تقویت کنید؟ یادتان نرود که با نوشتن این داستان میخواهید نقش رهبری خود را بهصورتی قابل اطمینان برای دیگران تعریف کنید.
۳. قدرت روایتگری خود را ارتقا دهید.
وقتی داستانتان را ویرایش کردید، آن را با شفافیت و اطمینان برای بقیه تعریف کنید. داستان رهبری شما نباید مانند یک داستان جنگی باشد و فقط کارهایی که انجام دادهاید را بیان کند. داستانتان را طوری روایت کنید که دیگران بتوانند از آن یاد بگیرند. سپس در زمان مناسب و از افراد مناسب بپرسید که روایتتان چه تاثیری بر کارمندان داشته است و از آنها بازخورد بگیرید. با این کار میتوانید روایتگری در رهبری خود را ارتقا دهید و تاثیرگذاری آن را برای افراد بیشتر کنید.
طی همه این سالها نحوه انجام کار در اقتصاد بهشدت تغییر کرده است ولی دلیل انجام این کار و اینکه میخواهیم از آن به چه هدفی برسیم، هنوز هیچ تغییری نکرده است. همه ما میخواهیم بخشی از یک اتفاق بزرگتر باشیم، با کاری که انجام میدهیم اتفاق خاصی را رقم بزنیم و دنیا را تبدیل به جای بهتری کنیم. روایتگری در رهبری، داستانی است که با شفافیت، اطمینان و شجاعت به افراد نشان میدهد که شما (به عنوان یک رهبر سازمانی کارآمد) چه باورهایی دارید، چه هدفی را دنبال میکنید و در واقع برای چه مشکلاتی حاضر هستید که بجنگید.
پیدا کردن این روایت به شما کمک میکند تا افراد را به تیم و تیمها را به جوامعی فوقالعاده تبدیل کنید.