شما مدیرعامل جدید هستید و با این چالشها و پارادوکسها روبرو شدهاید: هر چقدر قدرتتان بیشتر میشود کار کردن با مدیران دیگر بدون از بین بردن اعتماد به نفس آنها سختتر میشود. مسئولیت کامل نتایج حاصل از کارهای انجام شده در سازمان را میپذیرید اما بیشتر عوامل موثر بر روی آنها را نمیتوانید کنترل کنید.
پس چطور میتوانید موفق شوید؟ پاسخ این است که به عنوان یک مدیرعامل تازه کار ، ابتدا باید با چالشهای پیشبینی نشده کسب و کار خود روبرو شوید. به عنوان مهمترین فرد در سازمان خواهید دید که هر کلمه و فعل شما به سرعت در سازمان منتشر، تشدید و اشتباه برداشت شده است و شما هم وقت کافی برای بررسی همه سازمان ندارید.
به عنوان مهمترین فرد در سازمان خواهید دید که هر کلمه و فعل شما به سرعت در سازمان منتشر، تشدید و اشتباه برداشت شده است و شما هم وقت کافی برای بررسی همه سازمان ندارید.
حالا جوهره نقشی را که برعهده دارید برای خودتان یادآور شوید: ایجاد شرایطی که دیگران بتوانند پیشروی کنند. تخصیص وقت برای تدوین استراتژی، اجرای فرایندهای مناسب و راهنمایی (Mentoring) افراد کلیدی.
نمیتوانید همه این عوامل غافلگیری که به عنوان یک مدیرعامل تازهکار با آنها روبرو میشوید را حذف کنید. اما میتوانید بر آنها تسلط پیدا کرده و زمینه را برای رهبری و مدیریت موفق در رأس سازمان فراهم کنید.
برای موفقیت به عنوان یک مدیر عامل تازه کار عوامل زیر را مد نظر قرار دهید.
۱. شما نمیتوانید سازمان را اداره کنید!
با افزایش درخواستهای خارج از سازمان از طرف افرادی مانند سهامداران، اعضا هیئت مدیره و سیاستمداران کنترل شما بر روی امور داخلی کاهش پیدا میکند. تغییر استفاده از روشهای مستقیم تاثیرگذاری به استفاده از روشهای غیر مستقیم؛ تدوین یک استراتژی شفاف، پایهگذاری فرایندها و روشهای مشخص و تدوین ارزشها. و انتخاب یک تیم ارشد مدیریتی برای کمک به اداره سازمان.
۲. دستور دادن، امری پرهزینه است!
تغییر دادن و مخالفت با تصمیمات آگاهانهای که در سطوح پایین سازمانی اتخاذ شده، اعتماد به نفس مدیران ارشد را از بین میبرد. از آنجا که مدیران قبل از هر چیز شروع به بررسی همه موارد با شما خواهند کرد فرایند تصمیمگیری مختل میشود. بجای این کار بر روی عوامل مهم در تصمیمگیری به توافق رسیده، قدرت را به اشتراک گذاشته و به دیگران برای گرفتن تصمیمات کلیدی اطمینان کنید.
۳. آگاهی از آنچه که در حال رویدادن است، کار بسیار دشواری است!
زمانی که مدیرعامل باشید دیگران از مطرح کردن اخبار بد با شما خودداری میکنند چون فکر میکنند شما به منتقل کننده پیام شلیک خواهید کرد. چگونه میتوان اطلاعات [crp] درست را دریافت کرد؟ به طور مداوم با مشتریان، سایر مدیران عامل و متخصصان فعال در صنعت مشورت کنید. از مشاوران مستقل بخواهید، تفکرات و نظرات شما را به چالش بکشند و در صورت لزوم از آن انتقاد کنند.توصیه میکنیم، هفتهای یک بار با کلیه کارمندان در تمامی سطوح ناهار بخورید و ایدههای آنها را بشنوید.
۴. شما پیوسته در حال ارسال پیام هستید!
به خاطر داشته باشید، کلیه رفتارهای شما در خارج و داخل سازمان مورد بررسی و تفسیر قرار میگیرد. برای به حداقل رساندن سوء تفاهمها و تفسیرهای غلط، سیگنالهای ارسالی خود را بشناسید. با دقت به این موضوع بیندیشید که مخاطبهای مختلف چه برداشتی از اعمال و ارتباطات شما خواهند کرد. از پیامهای ساده، شفاف و تکراری که در قالب یک داستان به یادماندنی بیان میشوند استفاده کنید.
جوهره کار یک مدیرعامل ایجاد شرایطی که دیگران بتوانند پیشروی کنند. تخصیص وقت برای تدوین استراتژی، اجرای فرایندهای مناسب و راهنمایی (Mentoring) افراد کلیدی.
۵. شما رئیس نیستید!
شما ۱۰ یا ۱۲ رئیس دارید: اعضای هیئت مدیره. آنها میتوانند پاداش شما را تعیین کرده، اثربخشی شما را بررسی کرده، استراتژیهای شما را تغییر داده و شما را اخراج کنند. این در حالی است که تعداد کمی از آنها دانش کافی را در مورد صنعت شما داشته و وقت کمی را هم برای کسب دانش در اختیار دارند. آنها را با استفاده از جلسات خصوصی، ارسال ایمیل در مورد پیشرفتهای شرکت و اطلاعات مورد نیاز آموزش دهید. برای کسب اعتمادشان با آنها همکاری کنید.
۶. هدف اصلی، جلب رضایت سهامداران نیست!
با توجه به تمرکز سهامداران بر روی مسائل کوتاه مدت ممکن است تصمیمات آنها همیشه به نفع کارهایی باشد که در دراز مدت باعث تقویت سازمان نشود. تصورات آنها از سازمان را با توضیح دادن و یادآوری استراتژی سازمان اصلاح کنید. یک استراتژی مناسب تدوین کنید حتی اگر آن استراتژی در والاستریت طرفدار نداشته باشد.
۷. گذشته از همه چیز، شما هم انسان هستید!
چاپلوسی و تعریف و تمجیدی که به همراه سمت مدیرعاملی به شما رسیده است ممکن است باعث غرور و اعتماد به نفس بیش از حد شما بشود. تلاش مجدانهای برای فروتن ماندن بکنید. تصمیمات خود را دوباره بررسی کنید. افراد صادقی و رُکی را پیدا کرده و به آنها گوش کنید. با خانواده، دوستان و جامعه ارتباط خود را حفظ کرده برای خود سرگرمی پیدا کنید تا توسط شغلتان بلعیده نشوید.
قبول کردن کامل مسئولیت شکست یا پیروزی سازمان، اما عدم امکان کنترل همه عوامل موثر بر روی آن. داشتن بیشترین قدرت در سازمان اما عدم امکان استفاده از آن بدون ایجاد شرایط ناخوشایند. به نظر کاری سختی میآید؟ بله نام این شغل مدیر عامل است. از این شرح شغل متعجب شدهاید؟ مدیرعاملان تازه کار هم به همین شکل متعجب میشوند.
نظر شما در مورد دشواریهایی که یک مدیرعامل تازه کار با آنها روبرو میشود چیست؟