یکی از جنبههای جالب توجه کووید ۱۹ تاثیر آن روی کسبوکار رهبری فکریای است که سخنرانیهای آموزشی به ارزش سالانه ۹/۱ میلیارد دلار و صنعت مشاوره مدیریت به ارزش سالانه ۱۶۰ میلیارد دلاری را شامل میشود. برای شرکتهایی مانند SalesForce که مدل کسبوکار آن به رویدادهای زنده مرتبط با بازاریابی وابسته بود، چالشهای جدیدی به وجود آمده است. پیش از این هم فرصتهایی از قبیل دسترسی همگانی، مشارکت و استفاده از قدرت رسانههای جدید مطرح شده بود. در ادامه همراه باشید تا چالش ها و فرصت های رهبری فکری در آینده نه چندان معلوم را بررسی کنیم.
قبلا رهبر فکری یک برند معروف در مکان مورد نظر حاضر میشد، سخنرانی میکرد و حضار او را تشویق میکردند؛ همه خوشحال بودند. مشاور برند معروف حاضر میشد، سوالات سختی را مطرح میکرد، سبک شخصی خود را به رخ میکشید، از اصل و نسب برند تعریف میکرد و کار را تمام میکرد. موضوع اصلی داشتن اعتمادبهنفس بود؛ همان طور که روانشناسها عنوان میکنند، راه رسیدن به موفقیت این است که شخص باور داشته باشد که روانشناس میتواند به او کمک کند.
شرایط بازار در بحران کرونا
اکنون شرایط بازار در حال تغییر است. خریداران روی موارد مهم تمرکز کرده و موارد غیرضروری را کنار گذاشتهاند. با فشار مالی و بلاتکلیفی موجود، کاربردگرایی اهمیت ویژهای پیدا کرده است. فشار حاصل از بحران فعلی، نوع جدیدی از محافظهکاری را به وجود آورده است که به جای نوآوری و تغییر جهان به دنبال حل مشکلات و بقا است.
در این بازار، آشفتگی ذهنی بیسابقهای دیده میشود؛ پیشنهادات مختلفی از قبیل پیشنهاد کمک، ارائه چشمانداز، راهحل و شفافسازی مسیر حرکت آینده به وفور به چشم میخورد. یکی از نشانههای دیگر، وفور سرخط خبرهایی است که به راحتی میتوانند به الگوهای رفتاری اینترنتی تبدیل شوند مانند «بازنشانی بزرگ»، «عصر پساهمهگیری»، «ناهنجاری جدید»، «احتمالات جدید»، «عصر قوهای خاکستری». تلاش بر این است که بحران به گونهای جلوه داده شود که تکیهگاهی برای مدلهای خدماتی بازسازی شده به نظر برسد. استفاده از چنین زبانی امری ضروری محسوب میشود.
در عصری که رسانههای اجتماعی عرصه را برای اذیت و آزار همگان فراهم کرده و همه افراد را در یک سطح قرار داده است، آشفتگی همه جا حکمفرما است. به قول نمایشنامهنویس ویلیام گلدمن: «هیچکس هیچچیز نمیداند.»
ظهور رسانههای جدید در بازار آینده
آن دسته از رهبران فکری که قصد دارند در فضای مجازی پیشرفت کنند، تلاش میکنند با استفاده از ابزار جدید ارزش کار خود را بالا ببرند. یکی از افراد باتجربه در حوزه سخنرانی کسبوکار به تازگی به من گفت که فناوری همان چیزی است که مرز بین دایناسورها و پیشرفت را مشخص میکند. بنابراین جای تعجب ندارد که Wirecast، Shindig، Zoom، دوربینهای 4k و ویدئوسوئیچها اولویت پیدا کردهاند.
در عصری که رسانههای اجتماعی عرصه را برای اذیت و آزار همگان فراهم کرده و همه افراد را در یک سطح قرار داده است، آشفتگی همه جا حکمفرما است. به قول نمایشنامهنویس ویلیام گلدمن: «هیچکس هیچچیز نمیداند.»
اما افکتهای تصویری کافی نیستند؛ پسزمینه کیک تولد نرمافزار Zoom در واقع به ما هیچ کمکی نمیکند. باید توجه داشت که دنیای جدید و مجازی رهبری فکری، پیدایش رسانه جدیدی را رقم زده است. به قول مارشال مکلوهان، پیشرفت در زمینه رسانههای جدید همیشه ادامه دارد. برای مثال، صنعت فیلمسازی در ابتدا از تئاتر قرضگیریهایی داشت (مانند صحنه نمایش و نورپردازی). برای اینکه صنعت فیلمسازی حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد، زمان زیادی صرف شد. برای رسانههای دیجیتال و جدید که رهبری فکری از آن استفاده میکند هم شرایط به همین گونه است. پیدایش رسانههای جدید را شاید بتوان از فرصت های رهبری فکری دانست.
برای مثال اصطلاح وبینار را در نظر بگیرید که خودش به تنهایی گویای همه چیز است؛ سمینار در وب، ایدهای قدیمی در لباسی جدید. به همین دلیل است که همه به دنبال اصطلاحات جدید هستند. تونی دامیلیو، سخنران باتجربه، به تازگی به وبکست اشاره میکند، فضای مجازی جدیدی برای سخنرانی که همه میتوانند به بهترین شکل آن را تجربه کنند.
فراوانی محتوا و سردرگمی بیشتر مخاطبان
فراوانی محتوا باعث سردرگمی بیشتر میشود؛ برای مثال Masterclass و Ted talks را در نظر بگیرید. رهبران فکری، کانال یوتیوب مخصوص خود را دارند. آنها ایدههای کوچک خود را از طریق توییتر لایو، پلتفرمهای مخصوص پادکست و مصاحبههای آنلاین به صورت زنده پست میکنند. پس مدل کسبوکار چه میشود؟ کار کردن آنلاین میتواند حقوق ۵ یا ۶ رقمی را هم به همراه بیاورد. کسی که سخنرانی میکند تحسین حضار را به دست میآورد، اکسیتوسین وارد خون شده و باعث خوشبینی میشود و همه به چیزی که میخواستند میرسند؛ اما فقط برای مدتی محدود.
اگر مکانی برای ادامه سخنرانی وجود نداشته باشد حتی بهترین سخنرانی و راهنمایی هم عمر کوتاهی دارد. بنابراین محتوا مهم است، به خصوص اگر به رهبر فکری کمک کند که مشتریهای خود را در سفری همراهی کند که اطلاعات و مسیر حرکت مشخصی دارد.
حرکت از رویدادها به سمت وبینارها
کوین کلی، غول دیجیتال، در کتاب خود به نام «اجتنابناپذیر»، رویدادها و وبینارها را با یکدیگر مقایسه میکند. تفاوت بررسی سالانه را با جریان اطلاعاتی دستگاههایی که ۲۴ ساعته ضربان قلب، ترکیبات خون و موارد دیگر را ثبت میکنند، در نظر بگیرید. امتحان پایان ترم را با تکالیف متعدد در طول ترم مقایسه کنید. در کسبوکار رهبری فکری هم این تفاوت بین حاضر شدن در یک رویداد خاص (برای راهنمایی یا توجیهات اجرایی) و حضور دایمی وجود دارد. وینارها، فرصتهای جدیدی را به وجود میآورند. احتمال دارد روشهای جالب و جدیدی باعث از بین رفتن سخنرانیها و کسبوکارهای مشاورهای شوند. ابزارهای مجازی جدید که استفاده از آنها برای کاربر نهایی آسانتر است، به تدریج به رسانهای بدیع برای ارزشآفرینی تبدیل میشوند.
اقتصاد جدید برای کارشناسان فضای مجازی
شاید یک سازمان حاضر باشد مبلغ ۱۰۰ هزار دلار یا بیشتر به یک سیاستمدار معروف پرداخت کند تا در جلسه سالانه آنها (که احتمالا در یکی از هتلهای تونی ریزورت برگزار میشود) سخنرانی کند، اما این سازمان برای یک ساعت سخنرانی از راه دور به صورت آنلاین چه قدر حاضر است پرداخت کند؟ حرکت از رویدادها به سمت وبینارها نیازمند مدلهای کسبوکار متفاوتی است. سرعت گردش پول در یک رویداد گرانقیمت یک ساعته، بسیار بالا است. برای کاهش شیب منحنی پرداخت، جریان پول باید به شکل تدریجی در بیاید. فضای مجازی امکان تسهیل خدمات، برگزاری جلسات تکمیلی، کلاسهای حرفهای، جلسات هماندیشی، رویدادهای ناگهانی، مشاورههای انفرادی، ارزیابی و غیره را به شکل دقیقی فراهم میکند.
راهبری اثر اسپاتیفای
در جهان پر از آشفتگی، جمعآوری محتوا از همه چیز مهمتر است. تخصص برند مهم است، اما حواستان را جمع کنید. شکلهای شخصیسازی شده و جدید جمعآوری محتوا که بر فناوری مبتنی است، ممکن است ظاهر خود را به گونهای نشان دهد که فکر کنید محتوا به طور خاص برای شما جمعآوری شده است. برای مثال اسپاتیفای باعث میشود در اقیانوس موسیقی شیرجه بزنید تا چیزی را که به دنبال آن هستید پیدا کنید؛ مثلا میتوانید پلیلیستهای دوستانتان یا افراد مشهور را از طریق اعمال فیلترهایی مشاهده میکنید. اسپاتیفای پلیلیستهای روزانه شما را جمعآوری کرده و بر اساس آنها، پیشنهاداتی را که ممکن است مطابق میلتان باشد به شما نشان میدهد. پس خوب است نوعی اسپاتیفای برای سرمایه فکری در نظر داشته باشید تا بتوانید از فرصت های رهبری فکری استفاده کنید.
نوآوری در فناوری و تغییر اهداف
هر لحظه در حال حرکت به سمت آینده هستیم. نوآوری در زمینه فناوری باعث میشود تجربه استفاده از فضای مجازی «واقعیتر» شود. فناوری هولوپورتیشن (Holoportation) مایکروسافت به ما نشان میدهد که رهبر فکری چگونه میتواند از راه دور در دفتر شما حاضر شود، سخنرانی خود را انجام دهد، به سوالات پاسخ دهد و ناگهان محو شود. علاوه بر این، نسل بعدی خدمات مجازی رهبری فکری، دانش و ابزارهای تسهیلکننده جدیدی را در چارچوبهای ارائه شده توسط Ecamm Live، OBS، Wirecast و مشابه آنها میگنجاند و اشکال جدید و ارزشمندی از همکاری و دانش خلاقانه را به وجود میآورد.
کلام آخر
به نظر میرسد در آینده فناوریهای پیشرفته به بخش مهمی از رهبری فکری تبدیل شده و پیامدهای پیچیدهای را به همراه خواهند داشت. توانایی رسانهها برای ایجاد مشارکت با از بین بردن فاصلهها باعث میشود رهبران فکری بهتر بتوانند بر جامعه تاثیر بگذارند.
شما چه پیشنهادی برای حل چالش ها و دستیابی به فرصت های رهبری فکری در آینده دارید؟