طی مطالعاتی که انجام شده است، مشخص شده است که افراد ممکن است به سازمان ملحق شوند؛ اما به خاطر رابطه بدی که با مدیرشان یا محیط کار سمی و رهبر سمیشان دارند سازمان را ترک میکنند.
اولین شغل نگارنده مطلب واقعا وحشتناک بود. او پس از اتمام دانشگاه، شروع به کار برای یک سازنده کرد. رئیس او پرخاشگر بود و همیشه داد میزد. آقای رئیس دروغگو بود و پدرش رئیسجمهور بود. پیتر (نگارنده) روزی به دوست خود گفت: قصد دارم به دفتر رئیسجمهور بروم و بگویم که پسرش عوضی است. دوستش گفت که احتمالا رئیسجمهور از او محافظت خواهد کرد؛ تازه او قطعا پسر خود را خیلی خوب میشناخت. اما این را نیز یادآوری کرد که احتمالا اخراج خواهد شد. در طول 9 ماهی که پیتر این محیط سمی را تحمل میکرد، سه نفر از اعضای تیم شرکت را ترک کردند.
راههای بسیاری برای ناسازگاری در روابط کاری وجود دارد. در مطالعه انجام شده، ۹۴ درصد از شرکتکنندگان عنوان کردند که یک بار یا بیشتر در محیطی سمی که مدیرشان بهوجود آورده، کار کردهاند. یکی از کارکنانی که با آنها مصاحبه شده گفت که کار در شرکتی که فعالیت میکند، بیشتر شبیه یک تجربه مذهبی است. وقتی از او خواسته شد که بیشتر توضیح دهد گفت: «با این رئیس جدید احساس میکنم که در جهنم کار میکنم.»
وقتی درباره محیطهای کاری سمی و اینکه چه کسی چنین محیطی را به وجود آورده فکر میکنیم؛ نتیجه این میشود که اکثریت نمونهها حول محور مدیر ارشد یا رئیس میچرخند؛ اما همکاران یا مشتریان نیز میتوانند باعث چنین اتفاقی باشند.
چه رفتارهایی سبب به وجود آمدن محیط کاری سمی میشوند؟ در زیر فقط چند نمونه از این رفتارها آورده شده است:
- پاسخهای مودی و غیرقابل پیشبینی
- برقراری ارتباط بهطوری که افراد را به طرز ناخوشایندی تحت تاثیر قرار دهد
- گفتن «مواظب خودت باش» (CYA) به همراه اشاره کردن با انگشت اشاره
- پشت دیگران صحبت کردن (غیبت کردن)
- ارتباط دغلکارانه (گفتن چیزی به کسی و خلاف آن را به دیگری گفتن)
- رفتارهای قلدرمآبانه یا سو استفاده کردن (مانند فریاد زدن یا فحش دادن)
- خواستههای نامعقول یا بیش از حد داشتن و درصورت برآورده نشدن خواستهها، افراد را تهدید کردن
- انتظارات مبهم، نامفهوم و غیر ممکن داشتن
- اعضای تیم، چه در نتایج و چه در رفتار با دیگران از استانداردهای برابر پیروی نکنند
- بازخوردها مورد استقبال قرار نگرفته و پذیرفته و عمل نمیشوند
- بازخورد ها تقریبا همیشه منفی هستند
وقتی افراد مسئول در محیطهای سمی پاسخگوی رفتارهای مخرب خود نباشند سازمان تقریبا همیشه استعفا و ترک خدمت را تجربه میکند؛ اما کسانی که استعفا میدهند بهترین کسانی هستند که بیشترین راهکارها را دارند. این باعث میشود که افرادی که گزینه بهتری نمیبینند، محیط را ترک کنند.
از طرف دیگر، وقتی کارمندی از رئیس یا شغل خود ناراضی است؛ به این معنی نیست که آن فضا سمی است. برای مثال، بهتازگی با کارمندی مصاحبه شده که محیط کار خود را سمی توصیف کرده بود. وقتی جزئیات بیشتر از او خواسته شد، مشخص شد که رئیس جدیدی دارد و برای اولین بار مسئول عملکرد و نتایج خودش است. رئیس جدید حتی ساعت کاری کارمندان را نیز تغییر داده تا مطمئن شود که نظارت بیشتری بر کار کارمندان و فرصت بیشتری برای آموزش این خانم دارد. چنین محیطی اصلا محیط سمی نیست؛ بلکه نمونهای از رهبری عالی و انجام کار درست است.
برای کارمندانی که در محیطی وحشتناک به دام افتادهاند؛ توصیههایی در زیر آمده که میتواند محیط کاری سمی را به محیطی عالی که در آن کارمندان عاشق کار کردن هستند تبدیل کند:
با مشکل اصلی مقابله کنید:
فردی که مسئولیت اقدامات منفی خود را نمیپذیرد؛ باید توسط کسی که قدرت تغییر وضعیت را دارد مورد خطاب قرار گیرد. رئیس شرکت باید به کارمند و رهبر سمی خود بگوید که اگر تغییر نکند؛ دیگر نمی تواند به کار کردن در این سازمان ادامه دهد.
یک مربی اجرایی ( Executive Coach) استخدام کنید:
وقتی کسانی تاثیر منفی روی فرهنگ و یک گروه کاری میگذارند؛ برای خودشان مشکل است که ارتباطات و سبک رهبری خود را تغییر دهند. اغلب آنها نیاز به کمک بیشتر در تدوين استراتژیها و رفتارها برای ایجاد تغییری مثبت دارند.
بازه زمانی مشخصی برای تغییر در نظر بگیرید:
مدیریت گاهی اوقات میتواند با موفقیت تغییرات مثبت را بلافاصله پیاده کند؛ اما گاهی ممکن است آن را آنقدر به تعویق بیندازد که دیگر هرگز اتفاق نیفتد. گاهی اوقات فرد یا رهبر سمی به سرعت تغییر کرده و رفتارهای جدیدی از خود بروز میدهد. اما دوباره از آن حالت خارج شده و ادعا میکند که در محیط جدید نمیتواند کار کند و باز دیگر کارمندان اخراج میشوند. وقتی زمان مشخصی تعیین میکنید و پیگیر آن میشوید؛ تغییر موفقیتآمیز خواهد بود.
واقعیت را بگویید:
از آنجا که کارکنان سمی معمولا افراد رده بالا هستند یا به شدت دانششان ارزش دارد؛ افراد نسبت به گفتن حقیقت تردید دارند. میترسند که حقیقت آنها را عصبانی کند و یا باعث اخراجشان شوند. عامل و مدیر سمی باید حقیقت را بشنود و بداند که تغییر رفتار و رویکردش، شرط اشتغال است.
از کارمندان نظرسنجی کنید:
نظرسنجی از کارمندان دادهها که توسط رهبر یا دپارتمان، تجزیه و تحلیل میشود؛ به شما شاخصی قوی از سطح رضایت کارمندان در حوزههای مختلف درون سازمانی میدهد و کمک میکند بینشی ارزشمند درباره فرهنگ سازمان خود به دست آورید.
از «ارزیابی ٣۶٠ درجه توسعه رهبری» استفاده کنید:
بسیاری اوقات محیط کاری سمی پس از انجام «ارزیابی وفاداری کارمندان» خود را نشان میدهد؛ اما اغلب انگیزه کافی برای بررسی و پرداختن به این مسائل وجود ندارد. ارزیابی ۳۶۰ درجه توسعه رهبری شانس بیشتری برای موفقیت در دریافت بازخوردی خاص ارائه میدهد و به رهبر انگیزه میدهد تا برنامهای عملیاتی چیده و تغییر را آغاز کند.
هیچکس نمیخواهد در محیطی کار کند که باعث استرس، عصبانیت یا بدبختی شود. اگر در سازمان خود رهبر هستید؛ میتوانید این مشکل را برطرف کنید. برای انجام اقدامات لازم از گامهای بالا استفاده کنید و بهترین و لذتبخشترین محیط را برای کارمندان خود فراهم سازید.