رهبری به معنای تلاش برای هدایت دیگران به منظور رسیدن به یک هدف، مقصد یا نتیجه مطلوب است؛ پس رهبر یعنی کسی که برای رسیدن به اهدافی مشخص، به دیگران انگیزه میدهد و در واقع الهامبخش آنها است. برای رسیدن به چنین نقطهای باید این نقش را پذیرفت و مهارتهای آن را هم فرا گرفت و سپس آنها را توسعه داد. اما پیشرفت در نقش رهبری چطور به دست میآید و چطور میتوان بهترین نسخه از خود را برای رهبری در سازمان ایجاد کرد؟
پیشرفت در نقش رهبری و نقشه راه آن
در گذشته رهبر کسی بود که از بالا بر دیگران نظارت میکرد، دانش خود را بین دیگران توزیع میکرد، به آنها پاداش میداد و باعث نظم بین افراد میشد. در واقع قبلا افراد فکر میکردند، رهبر کسی است که کنترل دیگران را در دست دارد، قدرتمند است و میتواند به دیگران دستور بدهد؛ کسی که خودش هیچ کاری نمیکند، در فاصله دور از کارمندان میایستد، کارهای روزانه آنها را مشاهده میکند و خواسته خود را بر دیگران تحمیل میکند. این یک نگاه سنتی به نقش رهبر در کسبوکار است.
تغییر نقش رهبری با گذشت زمان
با گذشت زمان، نقش رهبری هم تغییر کرده است. امروزه رهبر کسی است که به شناسایی و پرورش افراد با استعداد میپردازد و سعی میکند برای آنها محیطی سالم به وجود بیاورد تا بتوانند از استعدادها و مهارتهایشان در راستای دستیابی به اهداف کلیدی استفاده کنند. ایجاد چنین محیط کاری و کارآمدی نیازمند رهبری است که تمرکزش را روی برقراری و تقویت ارزشهای کلیدی، شکلدهی به رفتارهای مناسب و ایجاد احساس مسئولیتپذیری بگذارد و از این طریق به گروهها و تیمهای کاری کمک کند تا با موفقیت وظایفشان را انجام دهند.
امروزه رهبران به جای اینکه از بالا نظارت داشته باشند، در میانه کار هستند و از افراد حمایت میکند. همچنین به اعضای تیم اطمینان خاطر میدهند که در مسیر درستی پیش میروند. بنابراین پیشرفت در نقش رهبری به یک نقشه راه مدون و درست نیاز دارد که باید در طول مسیر به آن متعهد بود.
اهمیت بینش در رهبریت کسبوکار
رهبران خوب میدانند ایجاد و کسب حمایت برای بینش تیمی چقدر مهم است. بینش یعنی حالت ایدهآلی از آینده یا مقصد پیشرو که زمینه را برای فعالیتها و اهداف فردی، نهادی و سازمانی ایجاد میکند.
این بینش میتواند مربوط به هر موضوعی باشد؛ موفقیت در بعضی بازارها، پدیدار شدن به عنوان شرکت پیشتاز در بخش مشتری یا در بازار مربوط، تلاش برای تبدیل شدن به نوآورترین شرکت صنعت و … که همگی نوعی بینش هستند.
صرف نظر از بینش حقیقی، رهبر باید ایده مقصد ایدهآل را آرام آرام در ذهن کارمندان شرکت یا تیم القا کند. بینش اگر قدرتمند و شفاف باشد، برای کارمندان مانند نقطه اتکا عمل میکند؛ در نتیجه به افراد و تیمها کمک میکند سرمایهگذاریها و پیشرفتهایشان را اولویتبندی کنند و به همه افراد سازمان هدفی مشترک و دلیلی برای تلاش میدهد تا در کارهای روزانه آن را دنبال کنند. بینش رهبر یکی از مهمترین موارد پیشرفت در نقش رهبری است که باید به آن توجه خاصی داشت.
ضرورت استراتژی برای نقش رهبر
به مجموعه فعالیتهایی که به صورت برنامه سازماندهی شده باشند تا به افراد کمک کند در جهت دستیابی به بینش تلاش کنند، استراتژی میگویند. رهبران وظیفه دارند با کارمندان، مشتریان، شرکا، تامینکنندگان و ذینفعان همکاری کنند تا بتوانند برای کمک به موفقیت شرکت در بازار، استراتژی مناسبی تعریف، اجرا و عملی کنند.
در گذشته این استراتژی به صورت سالانه یا هر دو سال یکبار ارائه میشد اما امروزه کار روی استراتژی، فرایندی مداوم به حساب میآید که دسته گستردهای از افراد را شامل میشود. علاوه بر آن، این فرایند بر آزمایش و یادگیری متمرکز است؛ یعنی استراتژی با هر بار تمرین ممکن است تغییر کند. زیرا افراد به مرور نکات جدیدی یاد میگیرند و براساس تجربیات خود میتوانند استراتژیشان را تغییر دهند.
ضرورت انگیزش در رهبریت کسبوکار
یکی دیگر از موارد مهم پیشرفت در نقش رهبری، ضرورت انگیزش در رهبریت کسبوکار است. رهبران با ایجاد هدف، آموزش، ارائه فیدبک و حمایت مداوم، همواره به اعضای تیمشان انگیزه میدهند. درست است که پول یکی از دلایل اصلی کارکردن افراد است اما عوامل غیرملموس دیگری هم هستند که به کارمندان انگیزه میدهند. مثلاً کارها یا شغلهایی که امکان دستیابی به فرصتهای پیشرفت شغلی را برای افراد به وجود میآورند، از عواملی هستند که باعث میشوند فرد انگیزه کافی را برای پذیرفتن آن شغل داشته باشد. رهبران کارآمد همیشه به دنبال راههایی هستند که بتوانند با استفاده از آنها از علایق و محرکهای کارمندانشان بهرهبرداری کنند. البته پیشرفت در نقش رهبری به ویژگیهای مهم دیگری چون خودانگیختگی مدیر نیاز دارد که باید این مهارت هم توسعه پیدا کند.
مهارتها و وظایف کلیدی رهبران امروزی در زمینه کسبوکار
نقش اساسی رهبران این است که گروهی را بدون خطر از مقصدی به مقصد دیگر راهنمایی کنند.
رهبران باید:
- اعتماد به وجود بیاورند
- مسیر را برای تیم شفاف کنند
- مسئولیت اعضای تیم و نتیجه کار آنها را بر عهده بگیرند
- پیوسته افراد را در فرایند اصلاح استراتژی راهنمایی کنند
- به افراد انگیزه دهند، آنها را پرورش دهند و عملکرد تیم را تقویت کنند
- به فرایند آزمایش و یادگیری کمک کنند
- باعث توسعه استعدادها شوند
- در تصمیمگیری افراد را راهنمایی کنند
- آموزش دهند
- حس مسئولیتپذیری به وجود آورند و آن را تضمین کنند
- ارزشهای اصلی را توسعه داده و از آنها حمایت کنند
- با شفافیت کامل، تعامل برقرار کند
چطور پیشرفت در نقش رهبری را رقم بزنیم؟
درست است که بعضی از افراد به صورت طبیعی با دیگران خوب ارتباط برقرار میکنند یا ذاتا میتوانند تفکر استراتژیک داشته باشند اما رهبری کردن معمولا خصوصیتی ذاتی نیست؛ به بیان دیگر، رهبران از همان اول «رهبر» متولد نشدهاند، بلکه بیشترشان تبدیل به رهبر شدهاند.
اینکه بتوانید در نقش رهبری پیشرفت کنید کمی زمان میبرد و به تجربه احتیاج دارد. همچنین برای اینکه به این مرحله برسید باید ابتدا اشتباهات زیادی بکنید. کتابخانهها پر از کتابهایی هستند که به ما یاد میدهند چطور رهبر خوبی باشیم اما در واقع تنها چیزی که کمک میکند یاد بگیریم چطور رهبری کنیم، این است که آن کار را انجام دهیم.
برنامههای آموزشی، کتابها و دیگر ابزار شاید بتوانند تا حدودی به شما کمک کنند اما برای اینکه واقعا یاد بگیرید رهبری کنید باید وارد عمل شوید و دست به فعالیت و تجربه کردن بزنید. تعدادی از فعالیتهایی که میتوانید به کمک آنها تجربه کسب کنید تا در نقش رهبری پیشرفت کنید را میتوان به صورت زیر لیست کرد:
- برای رهبری تیمهای حل مسئله در محل کار داوطلب شوید
- به عنوان مدیر پروژه کار کنید و برای آن وقت بگذارید
- در فرصتهای رهبری خارج از محیط کار داوطلب شوید؛ از جمله در مدارس محلی، سازمانهای غیرانتفاعی یا موسسههای مذهبی
- به رئیس شرکت برای رهبری پروژههای سازمان، درخواست دهید
هر چه در حمایت و نظارت دیگران تجربه بیشتری کسب کنید، با چالشهای بیشتر، سختتر و غیرشفافتری روبهرو میشوید.
مشاوری میگوید، پیشرفت در رهبری مانند این است که بخواهید از چند دایره هممرکز و داخل هم، به سمت بیرون بیایید؛ در حالی که فعالیتهای اصلی رهبری در دایره مرکزی قرار دارند و بیشتر کارهای چالشبرانگیز مانند رهبریت ارشد، توسعه و استراتژی سازمانی در حلقههای بیرونی هستند.
در این مسیر باید پیوسته چالشهایی را دنبال کنید که فراتر از حوزههای شناخته شده قرار دارند و هرچه پیش میروید به مشکلاتی بر میخورید که یکی پیچیدهتر از دیگری است.
رهبران عالیرتبه، روی افرادی که با آنها مواجه میشوند تاثیرگذاری زیادی دارند. آنها میخواهند به مسائل بزرگی دست پیدا کنند و این کار را با رهبری، به چالش کشیدن و حمایت دیگران انجام میدهند. نقش رهبری بسیار دشوار و گاهی حتی ناامیدکننده است ولی نتایج فوقالعادهای دارد و بهشدت لذتبخش است.