تمامی سنتها در اعصار مختلف مربیان استثنایی داشتهاند. ممکن است آنها را با نامهایی مانند مشاوران، حکیمان، بزرگان، خردمندان، معلمان، مربیان، شمنها، پیشوایان مذهبی یا اربابان بشناسیم. مهم نیست عناوینشان چیست؛ ما همیشه به آنها رو کردهایم تا به ما کمک کنند که زندگی و رفتارهای خود را در نقاط عمیقتر و گستردهتری بررسی کنیم. این مربیان به «شاگردان» (جویندگان، ملتزمین، کارآموزان) خود کمک کردند جهان را با دیدگانی نو ببینند؛ فراتر از آنچه فکر میکردند بروند و با تمام توان خود بنگرند. تمرین مربیگری برای رشد دیگران کاری است که آنها انجام دادند.
ما از تحقیقات جهانی خود، براساس ارزیابیهای ۳۶۰ درجه فهمیدیم که اکثر افراد «مربیگری و پرورش دیگران» را در بین سه صلاحیت مهم رهبری ارزیابی میکنند. با این حال با وجود اهمیت این شایستگی مهم، کمترین صلاحیت عملی را در سراسر جهان به خود اختصاص داده است. در بین هیچیک صلاحیتهای رهبری، چنین شکاف گستردهای بین اهمیت و عمل وجود ندارد. موافقین که مربیگری و توسعه دیگران برای رهبری تحول، بسیار مهم است. در عین حال، یک مشکل اساسی وجود دارد و آن تمرین نکردن این صلاحیت است. چرا؟ معمولا رهبران به ما میگویند که وقت کافی ندارند. آنها روندی دقیق و اثبات شده نمیشناسند؛ یا احساس میکنند که سرعت عملکرد ضروری آنها کاهش مییابد. صرف نظر از دلایل آن، یادگیری روشی عملی و ساده در مربیگری و پرورش خود و دیگران، برای رهبری با عملکرد بالا بسیار حیاتی است.
برای اینکه مربیگری تاثیری ماندگار و تحولآمیز داشته باشد؛باید سه اساس مرتبط با هم ساخته شوند: ساخت آگاهی، ساخت تعهد و ساخت تمرین مربیگری برای رشد دیگران. اگر هر سه اینها موجود و عملیاتی باشند؛ پیشرفت اتفاق افتاده و رشد پایدار خواهد بود. اگر هریک از این سه اساس نباشد؛ نتایج به مرور زمان از بین میروند. ممکن است بهترین تکنیکها و روشهای تمرین را یاد بگیرید؛ اما اگر فاقد تعهد باشید، به تلاش خود ادامه نخواهید داد. به همین ترتیب، اگر تمام اشتیاق و تعهد جهان در شما باشد ولی به تمرینهای درست پایبند نباشید؛ به هیچ جا نخواهید رسید. بدون آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود، چگونه میفهمید که به چه کاری متعهد شوید یا چه کاری باید انجام دهید؟
هنر مربیگری دیگران
امرسون نوشته است: «ما با مصاحبههای محدودی که با جانهایی که جان ما را آگاهتر کردند داشتیم؛ نوری به یادگار گذاشتیم…؛ در مورد چیزی که میدانستیم حرف می زدند؛ چیزی که میدانستیم را به ما میگفتند؛ به ما اجازه میدادند تا همان چیزی باشیم که هستیم.» در حقیقت ممکن است مربیگری مهمترین مهارت رهبری باشد؛ زیرا کمک به رشد و پیشرفت افراد پیرامونمان، ثبات به رهبری ما میدهد و باعث ایجاد ارزش بهینه و مداوم میشود.
مربیگری، هنر ترسیم پتانسیل بالقوه روی بومی با کارایی بالا است. مربیگری دست مهربان و در عین حال محکم رهبر است که مانند دوستی دلسوز راه را نشان میدهد و به «شاگردان» کمک میکند تا از خطر دور شوند یا مسیر مثبتتری را انتخاب کنند.
رهبری چیزی بیشتر از یک شغل است. رهبر یک گروه با هر اندازه، از خانواده، باشگاه، دسته یا کلاس درس گرفته تا شرکتی چند ملیتی یا یک ملت، لحن را برای همه اعضای گروه مشخص میکند. رهبران زندگی را لمس کرده و سرنوشت را در دست دارند. رهبری پیشهای مقدس با مسئولیتی مقدس است.
در ذهن بسیاری از ما کلمه مربی ظاهری تنومند دارد که ژاکتی پوشیده و سوت میزند و با داد زدن راه را به گروهی از بازیکنان ناسازگار نشان میدهد؛ اما یک مربی اصیل، نقش بسیار جالب و لطیفتری نسبت به دستور دادن دارد. اگر عضو گروه کوهنوردی کوهستانی باشید و درگیر شرایط سخت شده و در مه یا طوفان برفی گم شوید و قله کوه یا مسیر پیش رو را نبینید؛ آن زمان است که قدردان راهنمایی خواهید شد که از بالا به شما میگوید که «برو به راست، جلو را حفر کن، مراقب سنگهای لق باش، کارت خوب است».راهنما چشمانداز، تجربه و دانشی حیاتی دارد که شما ندارید. به همین ترتیب، بازیکنان تیم ورزشی که هر لحظه باید در زمین بازی کاری انجام دهند؛ چشمانداز کمی دارند. یک مربی موثر از بالا به بازی نگاه میکند تا تصویری کاملتر از آن برای راهنمایی با رویکرد بهینه داشته باشد.
بعضی از مربیان به سادگی تخصص خود را اثبات میکنند. مربیان بزرگ مهارت و گرهگشایی را با یکدیگر ترکیب میکنند تا از مرزهای پیشین خود فراتر روند. رابرت هارگروو (Robert Hargrove)، در کتاب خود Masterful Coaching مینویسد: «وقتی بیشتر افراد به یادگیری فکر می کنند؛ آنها به این فکر میکنند که خودشان را تغییر دهند. آنان تمایل دارند که یادگیری را به عنوان … دستیابی به ایدهها، نکات، تکنیکها و غیره در نظر بگیرند. به ندرت برای آنها پیش میآید که مشکلاتی که با آن روبرو هستند، ربطی به آنچه هستند، طرز تفکر و تعاملشان با افراد داشته باشد».مربیگری به ما کمک میکند که همچنان که پویایی بین تمامی افراد و کل شرایط را میبینیم؛ به عقب برویم تا بتوانیم بهتر آنها را ببینیم.
تمرین مربیگری
بدون تمرین، هیچ تحولی رخ نمیدهد. میتوانیم کاملا هوشیار بوده و متعهد به اهداف درست باشیم؛ اما اگر نتوانیم آنها را تمرین کنیم، مانند این است که کسی لامپی را روشن کند و سپس چشمان خود را ببندد. ماکس دی پری (Max De Pree) میگوید: «در نهایت، مهم است که به یاد داشته باشیم که با ماندن در چیزی که هستیم، نمیتوانیم به آنچه که میخواهیم تبدیل شویم».
چندی پیش مشتری که به مربیگری باور نداشت، با آخرین ارزیابی ۳۶۰ درجه خود پیش من آمد و نگاه «منکه به شما گفته بودم» را میشد در چشمانش دید. وقتی از او پرسیدم «این نگاه عجیب و غریب برای چیست؟» گفت: « ن برای ۵ سال متوالی همین ارزیابی ۳۶۰ درجه را داشتهام. هر بار نتایج یکی است! چه کار بی ارزشی!» سعی کردم با خودش ویژگیهای آنچه که او به عنوان بخشی از فرآیند انجام میداد را مشخص کنم. تعجبآور نبود که فهمید، هیچ کاری نکرده است. نتیجه این داستان این است: هیچ تمرینی انجام نشده است؛ چیزی به دست نیامده است.
شروع تمرین، احتمال را محتمل می کند؛ تمرین پیشرفته و پایدار، احتمال را واقعی خواهد کرد. تمرینات، شامل تکرار مداوم رفتارهای جدید است که زندگی ما را دگرگون میکند. ورزش، تمرینی برای ایجاد سلامتی است. مراقبه، تمرینی برای رهاسازی زندگی معنوی ما است. تفکر در مورد نحوه تعامل بین فردی ما، در پایان هر روز، اثربخشی رابطه را میسازد.برای اکثر ما، اجازه ندادن به ترسها یا محدود کردن باورهای تخریبکننده افکارمان، میتواند تمرینی مادام العمر برای خود آگاهی باشد.
برای اینکه تمرین تبدیل به عادت شود؛ باید حداقل ۴۰ روز به طور مداوم انجام پذیرد. یک روز اینجا و روزی دیگر آنجا، تغییر ایجاد نمیکند. در ابتدا، تمرین نیاز به نظم و انضباط دارد تا بتوانیم کاری که ممکن است تمایل به انجام آن نداشته باشیم را به سرانجام برسانیم. اما با گذشت زمان، این نظم با غنایی که در زندگی به دست میآوریم جایگزین میشود؛ تمرین پایدار شده و تلاش کمتری میطلبد. کلید تمرین این است: اگر تمرین خود را متوقف کردید، مشکلی نیست؛ دوباره تمرین را آغاز کنید.
بهترین تمرینها برای تمرین
تمرین مربیگری چالش برانگیز است. نظم بخشیدن به خودمان برای کند کردن و توقف پرورش دیگران، کار سادهای نیست. در حالی که مربیگری همزمان، برای اثربخشی مربیگری ایدهآل است؛ اما نیازمند نظم و انضباط برای تعامل فوریتهای مدیریت با فرصتهای قابل تغییر مربیگری است. برخی رهبران برای پروروش دیگران چنان شوق و اشتیاقی دارند که نه تنها همزمان آنها را مربیگری میکنند؛ بلکه تمرینات گستردهتری را نیز توسعه میدهند.
پاول ون اوین (Paul Van Oyen)، مدیرعامل اتکس (Etex)، شرکت ۳ میلیارد دلاری مصالح ساختمانی در بروکسل است. پاول یک تمرین مربیگری «فراتر از آن» برای پیشرفت چشمگیر در پرورش اعضای تیم اصلی خود و در حین حال، ایجاد صمیمیت و ارتباطی عمیقتر ایجاد کرده است. پاول سالی یکبار یک عضو ارشد تیم را دعوت میکند تا سفر ویژه یک روزهای با هم داشته باشند. هریک از اعضای تیم، تاریخ و مکان مسافرت که هر جایی در جهان میتواند باشد را انتخاب میکند. تمام اینها به انتخاب خودشان است. تنها احتیاط پاول این است که مکان مورد نظر برای آنها قانع کننده باشد. این مکان میتواند پیوند خانوادگی با آنها داشته باشد، جایی باشد که از آن الهام میگیرند یا محلی باشد که همیشه دوست داشتهاند آن را ببینند.
هدف روز و مکان چیست؟ این است که آن کاوش را، با هم، به صورت درونی و بیرونی به اشتراک بگذارند. همانطور که در خیابانها قدم میزنند، از مناظر زیبا بازدید میکنند و شاهد اتفاقات کوچک، جزئی و چشمنواز هستند؛ همه آنها را با یکدیگر در میان میگذارند و در عین حال، خودشان را بیشتر به طرف مقابل میشناسانند. آنها با هم صحبت کرده و بیشتر با یکدیگر آشنا میشوند. آنچه برایشان مهم است، روابط مهم و داستانهای زندگیشان است. هدف عمیقتر این کار، ایجاد فضا و شرایط برای پرورش صمیمیت از طریق گفتگوهای هدفمند در مورد زندگی و اهداف شرکت است. به طور خلاصه این کار فرصتی گرانبها برای توقف و برقراری ارتباط دو طرفه در مورد تحول شخصی و تجاری است.
پاول در مورد این تمرین مربیگری برای رشد دیگران میگوید: «من این برنامه را نریختم تاثیر بیشتری بر افراد خود بگذارم. این کار را کردم چون به آنها و پیشرفتشان اهمیت میدهم. میخواستم در فضای آزاد با هم رشد کنند. این کار یکی از مهمترین تمریناتی است که به عنوان مدیرعامل برای تسریع در رشد تیمم و خودم دارم». تمرینات شما برای وقفه در رشد افراد سازمانتان چیست؟
پاول برای تشریع تعهد خود در پرورش دیگران، این اصول را عنوان میکند:
اصل اول مربیگری: مربیگری با مراقبت شروع می شود.
مربیگری بدون مراقبت، فرایندی مکانیکی است. وقتی مردم میدانند که از آنها مراقبت میکنید؛ آزاد شده و سفر توسعه را آغاز میکنند.
اصل دوم مربیگری: روی زمان سرمایهگذاری کنید
همچنان که مربیگری اثرگذار نیاز به توجه عمیق و زمان زیاد دارد؛ مهم است که به توجه و زمان به عنوان سرمایهگذاری که باید انجام دهید تا بازدهی قابل توجهی داشته باشید، نگاه کنید.
اصل سوم مربیگری: در حال باشید و عمیقا گوش کنید
حضور عمیق و گوش دادن درست باعث میشود تا افراد مکث کرده، تامل کنند و در لحظه باشند. در لحظه بودن و گوش دادن، با ارزشترین هدیه مربیگری ما است.
اصل چهارم مربیگری: با سوال و حس کنجکاوی پیش بروید
مدیران بهترین پاسخها را داشته و رهبران بهترین سوالات را دارند. از سوالات خود استفاده کنید تا افراد را در پیدا کردن نیازها، رویکردها و اهدافشان یاری رسانید.
اصل پنجم مربیگری: افراد را همان جایی که هستند ملاقات کنید
مربیگری، تجربه و تخصص را جایی که میخواهیم افراد حضور داشته باشند، ارائه میدهد. مربی افراد را همان جایی که هستند ملاقات میکند تا به آنها در پیشرفت شان کمک کند. راهنمای کمتر؛ مربیگری بیشتر.
خود را به فرایندی مادامالعمر در ایجاد آگاهی، تعهد و تمرین مربیگری برای رشد دیگران متعهد کنید تا راهبری الهام بخش برای کسانی که میبینید باشید. به رهبری سازندهتر تبدیل شوید: رهبری مجهز شده که نسل آینده را موفق کند تا از ما پیشی بگیرند.