اگر شما هم تصور میکنید که اعضای هیات مدیره میتوانند بدون استفاده از هیچ ابزاری سرمایه جمعآوری کنند، احتمالا به خواندن این مقاله نیاز خواهید داشت. اگر این تصور را داشته باشید، هیات مدیره را محکوم به شکست خواهید کرد. همه ما بارها شاهد آن بودهایم که اعضای هیات مدیرهمان نتوانستهاند بهخوبی با شرکا همکاری کنند و منابع سازمان را توسعه بخشند؛ اما آیا میدانید دلیل آن چیست؟ ما هیچگاه یادشان ندادهایم چطور باید این کار را انجام دهند و هیچ آموزشی به آنها ندادهایم. به همین دلیل است که آموزش اعضای هیات مدیره در سازمانها اهمیت بالایی دارد.
این افراد خیلی موفقاند! چطور نمیتوانند سرمایه جمعآوری کنند؟
اکثر ما به این خاطر افراد را به درجه هیات مدیره ارتقا میدهیم که فکر میکنیم افراد موفقی هستند و از پس همه مسائل بر میآیند. شاید آنها افراد موفقی در کسبوکار، فعالان مشتاقی در جامعه یا داوطلبان علاقمندی باشند؛ حتی ممکن است افراد انساندوست برجستهای باشند یا به اصل آزادی بیان در سازمان اعتقاد داشته باشند؛ ما به این خاطر آنها را به این حوزه میآوریم که فکر میکنیم افراد با استعداد و باتجربهای هستند که موفقیت و توان فراوانی از خودشان نشان دادهاند. به همین خاطر به اشتباه فکر میکنیم که آنها توانایی جمعآوری سرمایه را هم دارند؛ اما واقعا اینطور نیست. آنها برای این کار به برنامههای آموزش اعضای هیات مدیره نیاز دارند.
گاهی اعضای هیات مدیره حتی معنای واقعی جمعآوری سرمایه جمعی را هم نمیدانند! بیشتر آنها فکر میکنند وقتی از جمعآوری سرمایه جمعی صحبت میکنیم، منظورمان این است که بروند و از هرکسی که میشناسند درخواست پول کنند. این درخواست برای اکثر مردم واقعا ناخوشایند است اما آنچه موضوع را از این هم دردسرسازتر میکند، این است که درخواست کردن حداقل کاری است که از دست اعضای هیات مدیره برمیآید و در واقع کمکهای خیلی بیشتری وجود دارد که میتوانند برای سازمان انجام دهند. ما میخواهیم آنها افرادی را پرورش دهند که سرمایههای بزرگی برای سازمان ایجاد میکنند.
اعضای هیات مدیره باید چه کار کنند؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید ببینیم که درگذشته خودمان به عنوان اعضای هیات مدیره به چه چیزهایی احتیاج داشتیم. اول از همه، ما باید اهداف سازمان را میدانستیم و متوجه میشدیم که جمعآوری سرمایه چه کمکی به برآورده کردن آن هدفها میکند. سپس باید ابزار مربوط به جمعآوری سرمایه را شناسایی میکردیم؛ مثلا چگونه تشخیص دهیم که چه کسی میتواند سرمایهگذار احتمالی ما باشد؟ چطور درمورد او اطلاعات کسب کنیم؟ چطور میتوانیم سرمایهگذار احتمالی را پرورش دهیم و به سرمایهگذاری واقعی تبدیل کنیم؟ چه زمان باید از او درخواست اعانه کنیم و چطور باید این کار را انجام دهیم؟
وقتی ابزار لازم برای جمعآوری سرمایه را به دست آوردیم، نوبت به تمرین میرسید. بعضی از ما آموزش میدیدیم و بعضی دیگر با متخصص باتجربهای تماس میگرفتند و با او مشورت میکردند. حتی شاید با کارهای کوچک شروع میکردیم و با آزمون و خطا رفتهرفته مسائل را یاد میگرفتیم. قطعا همه ما سوالات زیادی از افراد دیگر پرسیدیم، کتابها و مقالات زیادی خواندهایم و در برنامههای آموزشی و توسعه زیادی شرکت کردهایم.
آیا منابع مورد نیاز را در اختیار اعضای هیات مدیره قرار میدهید؟
من تابهحال با بیش از ۱۰۰ هیات مدیره کار کردهام و حاضرم تضمین کنم که بیشترشان با اهداف سازمان آشنایی کامل نداشتند و نمیدانستند جمعآوری سرمایه چه کمکی به پیشبرد این اهداف میکند. بعضی از آنها میدانستند که سازمان چه کار میکند ولی نمیدانستند که چرا چنین کارهایی را انجام میدهد و هدف نهاییاش از این کارها چیست. بدیهی است که وقتی فرد از این مسائل اطلاع نداشته باشد، جمعآوری سرمایه برایش تبدیل به نوعی وظیفه اجباری میشود و هیچ معنای دیگری نمیدهد.
این سازمانها، قبل از اینکه به من مراجعه کنند هیچ آموزشی به هیات مدیره خود نداده بودند در حالیکه آموزش اعضای هیات مدیره امروزه اهمیت بسیاری دارد. آنها سالها بود که از مدیران انتظار جمعآوری سرمایه داشتند. بدون شک، این روش هیچگاه به موفقیت ختم نمیشود. همچنین تقریبا هیچکدام از آنها (نه حتی ۵ درصد) فرصتی برای تمرین مسائلی که یاد گرفته بودند را نداشتند.
ما پول یا زمان کافی برای آموزش افراد نداریم!
من بیش از ۲۰ سال در خدمات اجتماعی و سازمانهای کوچک کار میکردم. به همین خاطر خیلی خوب با مسئله کمبود منابع آشنا هستم. وقتی نوبت به جمعآوری سرمایه جمعی میرسد، باید از هر زمان دیگری خلاقتر و زیرکتر باشیم. بگذارید ابتدا با جلسات هیات مدیره آغاز کنیم. میتوانید در جلسات از هر زمانی برای بحث پیرامون این ماموریت استفاده کنید و به اعضا فرصتی بدهید تا داستان خود را تعریف کنند و ابزار و روندهایی که برای جمعآوری سرمایه استفاده کردهاند را با دیگران در میان بگذارند. این کار باعث میشود تا بتوانید روشهای جمعآوری سرمایه را به آنها آموزش داده و به آنها فرصتی برای تمرین کردن بدهید. برای همین است که آموزش اعضای هیات مدیره میتواند روی افزایش کارایی اعضای هیات اثرگذار باشد.
تنها ۱۵ دقیقه صحبت در جلسه هیات مدیره میتواند تفاوت زیادی ایجاد کند. همه ما میتوانیم در جلسات ۱۵ دقیقه زمان بخریم و درمورد مسائل مهم صحبت کنیم. همچنین این صحبتهای ۱۵ دقیقهای هیچ هزینهای هم برایمان نخواهد داشت.
بدون شک وقتی نوبت به مسئله آموزش میرسد پول حرف اول را میزند و در این شرایط سازمان معمولا پول کافی برای سرمایهگذاری در برنامههای آموزشی را ندارد. برای رفع این مشکل، ببینید آیا میتوانید کمی از بودجه سال آیندهتان را استفاده کنید؟ یا شاید بهتر باشد از اعضای هیات مدیره و کمیته جمعآوری سرمایه بخواهید کتابی را بخوانند یا در یک وبینار آموزشی شرکت کنند؟ (حتی میتوانید از آنها بخواهید خودشان کتاب را بخرند تا هزینه کمتر شود)
حتی اگر از همین کارهای کوچک شروع کنید باز هم برایتان مفید است. یادتان نرود که نیازی نیست در همان ابتدای کار به همه خواستههایتان برسید.
شاید حتی اعضای هیات مدیره حاضر باشند که هزینه آموزشی را خودشان پرداخت کنند؟ آنها خیلی خوب میدانند که این آموزشها چقدر در زندگی شخصی و میزان موفقیتشان موثر است، فقط نمیدانند که آنها چطور قرار است روی زندگیشان تاثیر بگذارند.
از ارائه این پیشنهاد خجالت نکشید چرا که هیچ اتفاق بدی اتفاق نمیافتد! در بدترین حالت آنها پیشنهادتان را رد میکنند و حتی این هم میتواند برای شما تمرین خوبی به حساب بیاید چون توانایی «نه شنیدن» را در شما تقویت میکند.