همچنانکه اتوماسیون و هوش مصنوعی ماهیت کار را به طور چشمگیری تغییر میدهند؛ کارکنان نیز باید تواناییهای اجتماعی و احساسی خود را بهبود ببخشند. کارفرمایان نیز برای تشویق این رفتار باید روشهای تشخیصی تربیتی، آموزشی و پاداش نیروی کار خود را با مهارتهای نرمی مانند همکاری، ارتباط و تفکر انتقادی تنظیم کنند. اما مهارت نرم دقیقا چیست و سازمانها چگونه میتوانند آنها را به دست آورند؟
مهارتهای نرم کدامند؟
مهارتهای نرم که عموما با عنوان مهارتهای غیر فنی شناخته میشوند؛ به فرد امکان تعامل موثر و هماهنگ با دیگران را میدهند. این مهارتها برای سازمانها حیاتی هستند و میتوانند فرهنگ، ذهنیت، رهبری، نگرشها و رفتارها را تحت تاثیر قرار دهند. مهارتهای مذکور در دستههای زیر قرار میگیرند:
- مهارتهای ارتباطی و مذاکره پیشرفته
- مهارتهای بینفردی و همدلی
- تواناییهای رهبری و مدیریت
- کارآفرینی و ابتکار عمل
- مهارتهای تطبیقپذیری و یادگیری مداوم
- مهارتهای تعلیمی و آموزشی
تفاوت مهم در تغییر مهارت با مقیاس بزرگ در دنیای امروز و چیزی که در گذشته وجود داشت (مانند تغییر از زراعت به سمت صنعتی شدن)؛ فوریت آن برای کارگرانی است که این تواناییها را ارائه میدهند.
بر طبق نظرسنجی که مک کینزی انجام داده، نگرانی و اولویت ۸۰ درصد از مدیران اجرایی C – Suite، یادگیری مهارتهای نو است. عنصر کلیدی مورد نیاز در بخشهای قابل توجهی از نیروی کار در ۵ تا ۱۰ سال آینده (دهها میلیون نفر از کارگران متوسط و میان سن به ویژه در جوامع پیشرفته) یادگیری مهارتهای نو در کنار توسعه مهارتهای نرم خواهد بود.
سازمانها چگونه میتوانند یادگیری مهارتهای ارتباطی را تسهیل کنند؟
توسعه مهارتهای نرم مورد نیاز و کسب اطمینان از کارمندان، عوض کردن سازمان ها و آمادگی برای موفقیت، کار آسانی نیست. به جای آن شرکتها باید فرآیند ها و رفتارها را تغییر دهند که آن نیز به نوبه خود کار دشواری است.
ارزیابی گامی بسیار مهم است. اندازهگیری شکاف مهارت نرم، از آنجا که معمولا فاقد ارزیابی اصولی و مکانیسمهای تاییدی است؛ کاری بسیار چالش برانگیز خواهد بود. تیمهای منابع انسانی باید به چارچوبی مجهز باشند که مهارتهای نرم را رمزگشایی کرده و معیارهای ارزیابی مربوط به آنها را تعیین کنند.
به عنوان مثال برخی شرکتهای اروپایی برای ایجاد سکویی دیجیتالی به منظور کمک به کارگران در ارزیابی مهارتهای نرم خود، شناخت نقاط قوت و نیازهای توسعه، دستیابی به آموزشهای خاص و دریافت مجوز، از طرح های «قدم گذاشتن روی سنگ» استفاده میکنند.
یادگیری موثر مهارتهای نو نیازمند برنامههای یادگیری ترکیبی، از جمله آموزش سنتی، تمرین دورههای دیجیتال و کمکهای شغلی با روشهای جدید، مانند آموزش دادن همتایان است. یکی از غولهای خردهفروشی بیش از ۱۷ هزار هدست واقعیت مجازی توزیع کرده تا کارمندان را در موقعیتهای ناآشنا، مثل روز اول فروش جمعه سیاه (Black Friday) غوطهور میسازد و به آنها مهارتهای جدید فنی نرم و سازگاری را آموزش میدهد.
افراد به طور طبیعی بر اساس انگیزههایشان عمل میکنند؛ یعنی هرچه در قبالش پاداش بگیرند را انجام میدهند. برای تشویق مردم به شروع آموزش مهارتهای نرم و ادامه این مسیر، پاداشها و مشوقها حیاتی هستند.
اخیرا یک شرکت بزرگ مشاورهای به افرادی که جلسات آموزشی خاصی را پشت سر میگذارند، به عنوان پاداش، یکسری نشانههای دیجیتالی اهدا کرده است. دقیقا مانند کمربندهایی که در ورزشهای رزمی اهدا میشود؛ این نشانها نیز باعث میشود تا دیگران بدانند که کارآموز مذکور در موضوع خاصی به یک متخصص تبدیل شده است. در نتیجه کارمندان ترغیب میشوند تا بیشتر در مهارتهای کلیدی سرمایهگذاری کنند.
با توجه به نیاز جدی به مهارتهای نرم،چه امروز و چه در آینده، فقط آموزش کارکنان فعلی کافی نیست. این مسئله برای آمادگی افرادی که به تازگی جذب میشوند نیز حیاتی است.
استخدام برای مهارتهای نرم ممکن است دشوار باشد؛ اما به طور کلی شامل مصاحبههای ساختاری است که جزئیاتی از آن استخراج میشود که نشان میدهد شخص مورد نظر در گذشته کاری و تجربیات زندگی خود چگونه بوده است. این مسئله به کسانی که آن مصاحبهها را داوری میکنند این امکان را میدهد تا شخص مورد نظر را در سناریوهای فرضی خاصی قرار دهند و بفهمند که او در موقعیتهای خیالی چگونه برخورد میکند.
کارفرمایانی که آموزش مهارتهای نرم را به کارمندان خود ارائه میدهند، تاثیرات مثبتی مانند بهرهوری بالاتر و نتایج بهبود یافتهتری را دریافت خواهند کرد. امروزه با سرعت یافتن روند تغییر مهارتها، ضروری است که سازمانها اقدامات توسعهای را برای ماندگاری در تجارت خود تقویت کرده و گسترش دهند.