Skip to main content

با درک این‌که هر انسانی با هر شخصیتی به صورتی متفاوت اطلاعات را پردازش می‌کند و تصمیم می‌گیرد، می‌توانید میزان سازگاری را در محیط کاری خود بالا ببرید. اگر بتوانید واکنش افراد را در موقعیت‌های مختلف پیش‌بینی کنید و آن‌ها را با آرامش مدیریت کنید، می‌توانید میزان اختلاف و درگیری را به شدت کاهش دهید. پس شناخت شخصیت افراد در محیط کار بسیار ضروری است.

شخصیت فرد بر همه جنبه‌های زندگی او تاثیر می‌گذارد. انتخاب‌های شغلی فرد، روابط شخصی‌اش، تصمیم‌هایی که هنگام خرید می‌گیرد و مواردی از این قبیل، همگی بر اساس شخصیت او اتفاق می‌افتند.

شخصیت انسان بر نوع ارتباط او، واکنشی که در هنگام تغییر یک موقعیت از خود نشان می‌دهد و نحوه تعامل او با دیگران هم تاثیر دارد. سو تفاهم‌ها و اختلافات، به خاطر علایق و ترجیح‌های متفاوتی است که افراد برای دریافت و پردازش اطلاعات برای خود تعریف کرده‌اند.

ویژگی‌های رفتاری و تمایل‌های ذاتی متعددی شخصیت فرد را می‌سازند. هیچ کدام از این ویژگی‌ها نسبت به هم برتری ندارند. اگر درک درستی از این اولویت‌های ذاتی داشته باشید (چه در وجود خود چه در دیگران)، می‌توانید روابط خود را بهبود بخشید و اختلافات را کاهش دهید. از آنجایی که افراد، بیشتر وقت خود را در محیط کار می‌گذارنند و زمان کمتری در خانه هستند، باید در محیط کار فضایی دوستانه را ایجاد کرد.

در محیط کاری سازگار، این زمان طولانی هم برای کارفرما و هم برای کارمندان لذت بخش خواهد بود. هم‌چنین میزان نگهداشت کارکنان را نیز بالاتر می‌رود. کارمندان ماهر و وظیفه شناس موقعیت‌های شغلی زیادی دارند و می‌توانند در هر جای دیگری مشغول به کار شوند. جابه جایی کارمندان، در جریان کاری وقفه می‌اندازد، هم‌چنین استخدام کارمند جدید و آموزش او پر هزینه است.

کریستین آلرد، مدیر ارشد مرکز توسعه رهبری سازمان Rensselaer Polytechnic می‌گوید:«برای ارائه ارزش به کارمندان باید در کسب‌وکار خود فرهنگ سازمانی را ایجاد کنید که اهمیت تفکیک شخصیت‌ها را به افراد بفهماند و اختلافات را به حداقل برساند.»

محیط کاری ناساگاز فقط به کارمندان ضرر نمی‌رساند. آلرد می‌گوید:«محیط کاری نا آرام به همه چیز و همه‌کس سرایت می‌کند.» هم‌چنین می‌گوید:«مشتریان خدمات بهتری از افراد خوش برخورد دریافت می‌کنند.»

با وجود شبکه‌های مجازی، مشتریان ناراضی می‌توانند تجربیات خود را راحت‌تر به اشتراک بگذارنند. سرویس‌دهی‌‌های ضعیف به مشتری، بیشترین واکنش‌‌ها را بر می‌انگیزد.

ابزارهای زیادی وجود دارد که شیوه پردازش اطلاعات و برقراری تعامل و شیوه شناخت شخصیت افراد در محیط کار را در افراد مختلف نشان می‌دهد و به درک آن کمک‌ می‌کند. اگر عبارت «personality in the workplace» یا شناخت افرادر در محیط کار را در گوگل سرچ کنید مقاله‌‌ها و کتاب‌های زیادی را در این باره پیدا خواهید کرد. در این مقاله به بررسی تست شخصیت شناسی MBTI مایرز-بریگز خواهیم پرداخت. (برای اطلاعات بیشتر درمورد این پرسشنامه می‌توانید به سایت MyersBriggs.org مراجعه کنید.)

شناخت نوع شخصیت افراد در محیط کار

تست شخصیت شناسی مایرز-بریگرز نشان می‌دهد ذهن افراد به طور طبیعی به چه مواردی تمایل دارد. بر اساس گفته ایزابل بریگز مایرز در ششمین نسخه کتاب Introduction to Type، این تست بر اساس مشاهدات کارل یونگ، روانشناس سوییسی، طراحی شده است. او می‌گوید:«یونگ متوجه شد که تفاوت‌هایی که در رفتار انسان‌ها وجود دارد ناشی از تفاوت‌های ذاتی آن‌ها در نحوه به کارگیری ذهنشان است. الگوهای رفتاری زمانی ایجاد می‌شود که افراد مطابق با این تمایلات ذاتی عمل کنند.»

نظریه یونگ الگوهای رفتاری یا تیپ‌های شخصیتی‌ را تعریف می‌کند. پژوهش‌های او نشان داده است که افراد چگونه اطلاعات را دریافت و سازماندهی کرده و به نتیجه می‌رسند، هم‌چنین نشان می‌دهد که چگونه افراد انرژی را از محیط دریافت می‌کنند. ایزابل مایرز بریگرز و مادرش کاترین بریگز، تست شخصیت شناسی MBTI را بر اساس نظریه یانگ طراحی کردند. این تست مجموعه‌ای از علایق و ترجیح‌های انسان‌ها است که دانستن آن باعث می‌شود که افراد درک بهتری از رفتارها، تصمیم‌ها و واکنش‌های خود و دیگران پیدا کنند.

آلرد می‌گوید:«تست مایرز-بریگرز ابزاری است که به شما کمک می‌کند تا شخصیت خودتان، همکاران‌ و کارمندان را بهتر درک کنید.» او هم‌چنین می‌گوید:«این خود ارزیابی داوطلبانه میان افراد زبانی مشترک را به وجود می‌آورد.»

تست MBTI تمایل‌های ذاتی فرد را به چهار دسته عمده تقسیم می‌کند:

  • نحوه تمرکز و دریافت انرژی
  • نحوه دریافت اطلاعات
  • نحوه تصمیم گیری
  • نحوه سازگاری با دنیای بیرون (از طریق ساختارگرایی یا درک کردن)

هر کدام از این دسته‌ها دو نوع دارند:

  • دسته اول: درون‌گرایی (E) یا برون‌گرایی (I)
  • دسته دوم: حسی (S) یا شهودی (N)
  • دسته سوم: منطقی (T) یا احساسی (F)
  • دسته چهارم: ساختارگرایی (J) یا ادراکی (P)

تست شخصیت شناسی MBTI بر اساس موارد بالا طراحی شده‌اند. این تست، الگوهای بنیادی ذهن را تعریف می‌کند. می‌توانید به صورت آنلاین این تست را انجام دهید. افراد آموزش دیده نیز انجام این تست را مدیریت می‌کنند و به شما کمک می‌کنند تا نتایج را بهتر درک کنید.

نکته مهمی که باید به خاطر بسپارید این است که هیچ رفتار یا شخصیتی درست یا غلط نیست و تنها نگاهی متفاوت به زندگی است.

نوع شخصیت فرد در عمل

آلرد ناسازگاری‌های شخصیتی را مورد بحث قرار می‌دهد و می‌گوید:«مشکلاتی که این نوع سازگاری‌ها در محیط کار به وجود می‌آورند بسیار بزرگ‌تر از مشکلاتی هستند که منشا آن کمبود دانش فنی یا علمی است.»

حروف دسته اول در تحلیل‌های MBTI، یعنی حروف E و L، نشان می‌دهند که فرد چگونه انرژی را در خود احساس می‌کند، درون‌گراست یا برون‌گراست. این مفاهیم به این معنا نیست که فرد، انسانی اجتماعی یا خجالتی است بلکه نشان می‌دهد که فرد زمانی که با دیگران تعامل برقرار می‌کند انرژی می‌گیرد یا زمانی که تنها است. آلرد خود یک درون‌گراست، در حالی که رییس او شخصی برون‌گراست. آلرد همیشه در جمع بودن را طاقت فرسا می‌داند در حالی‌که رییس او در چنین شرایطی رشد می‌کند.

آلرد می‌گوید:«من برای این‌که بتوانم دوباره انرژی به دست بیاورم نیاز دارم مدتی را با خود خلوت کنم. بعضی وقت‌ها جمع بودن برای مدت طولانی برایم خسته کننده است. او در ادامه می‌گوید:«در چنین مواقعی ما تفاوت‌های شخصیتی‌مان را درک می‌کنیم و سعی می‌کنیم با آن‌ها کنار بیاییم.»

دسته دوم یعنی حروف S و N، نشان می‌دهند که فرد چگونه اطلاعات را به صورت حسی دریافت می‌کند یا به صورت شهودی. اگر فرد اطلاعات را به صورت حسی یا S دریافت کند یعنی به مسائل با دید باز نگاه می‌کند ولی اگر اطلاعات به صورت شهودی یاN  دریافت کند، نشان می‌دهد که فرد هنگام برخورد با مسائل، بر جزییات دقیق و مرحله به مرحله تمرکز دارد.

آلرد در ورک‌شاپ‌های MBTI خود، افراد نوع S و نوع N را به دو گروه مجزا تقسیم کرد. او سیبی را در مقابل آن‌ها قرار داد و درخواست کرد که آن را توصیف کنند. گروه S مشاهدات عینی خود را بیان کردند مثلا این‌که سیب قرمز است و قطری برابر 5 سانتی متر دارد، یک ساقه دارد و پر از لکه‌ها سبز و کبودی است. گروه N خاطره‌هایی را بیان می‌کردند که با دیدن سیب به یادشان می‌آمد مثلا این‌که این سیب ما را به یاد مادر بزرگ‌مان می‌اندازد، که با هم سیب‌ها را می‌چیدیم و پای سیب درست می‌کردیم.

او می‌گوید:«اگر به حرف‌های گروه N گوش می‌دادید فکر می‌کردید که آن‌ها کلا بحث را جدی نگرفته‌اند در حالی‌که این‌طور نیست و آن‌ها فقط اطلاعات را به گونه‌ای متفاوت پردازش می‌کنند.»

دسته سوم یعنی حروف  Tو F، نحوه تصمیم گیری فرد را نشان می‌دهند. کسانی که به حالت T تمایل دارند به صورت منطقی تصمیم می‌گیرند، مسائل را تجزیه تحلیل می‌کنند و از استدلال علت و معلول استفاده می‌کنند. افراد نوع F یا احساسی، عواقب تصمیم‌گیری‌های خود را بر دیگر افراد بررسی می‌کند و تلاش می‌کنند تا جایی که می‌شود با دیگران سازگاری داشته باشند.

آلرد در کلاس‌های آموزشی‌اش برای این‌که بتواند تفاوت میان این دو گروه را مشخص کند داستان دختری 16 ساله را تعریف می‌کند که در ژیمناستیک مدال طلا به دست آورد اما تست دوپینگ او به دلیل وجود مواد در خون او مثبت شد. آلرد افراد نوع F و T را از هم جدا می‌کند و دو گروه تشکیل می‌دهد. سپس از آن‌ها می‌پرسد که آیا به نظر شما باید مدال را از دختر گرفته شود؟

گروه T بر اساس منطق و این‌که قانون، قانون است گفتند که مدال باید از دختر گرفته شود. آن‌ها عقیده داشتند که آن با دختر قوانین آشنا بوده و با این کار قانون را نقض کرده است، بنابراین نباید مدال به او داده شود. گروه F عملکرد هر کس را طبق شرایط او می‌سنجند و می‌گویند که او یک دختر بچه بوده است و به مربی‌اش اعتماد کرده بنابراین این وظیفه مربی بوده که او را از این موضوع آگاه کند. اما همین گروه هم در آخر به این نتیجه می‌رسند که اگر مدال به دختر داده شود حق بقیه افرادی که زحمت کشیده‌اند ضایع می‌شود. بنابراین هر دو گروه به این نتیجه می‌رسند که مدال نباید به دختر داده شود.

او می‌گوید:«هر دو گروه به یک نتیجه رسیدند ولی منطق‌های متفاوتی داشتند.»

آلرد برای این‌که این موضوع را در محیط‌های کاری بررسی کند، بحث دیرآمدگی را پیش می‌کشد و می‌گوید:«رییسی که به نوع T متمایل باشد ممکن است حقوق کارمندی که سه روز هفته را با تاخیر سر کار آمده است، کم کند. چنین تصمیمی بر اساس فرآیند است. اگر رییس از نوع F باشد ممکن است شرایط را درک کند و این تاخیرها را نادیده بگیرد.»

دسته آخر یعنی حروف J و P، نشان می‌دهند که فرد چگونه با دنیای بیرون خود را وفق می‌دهد. ساختارگرایان یا نوع J، افرادی قاعده مند، اصولی و منظم هستند. این افراد از قبل برای هر کاری برنامه ریزی می‌کنند و سعی می‌کنند آن را برای لحظه آخر نگذارند. افراد نوع P در لحظه کارهای خود را انجام ‌می‌دهند، انعطاف پذیرند، از قبل برای کاری برنامه ریزی نمی‌کنند و از این‌که در لحظه آخر تصمیم بگیرند لذت می‌برند.

آلرد می‌گوید:«من دوست دارم از قبل برای هر کاری برنامه ریزی کنم، همه چیز باید منظم و سازمان دهی شده باشد تا بدانم می‌خواهم در چه مسیری قدم بردارم اما رییسم عقیده دارد که این روش انسان را محدود می‌کند و احسااس خفگی به او می‌دهد.»

این به این معنا نیست که افراد نوع P مسئولیت پذیر نیستند. آلرد می‌گوید رییس او همیشه کارهایش را به موقع انجام می‌دهد و فقط شیوه‌ای متفاوت برای انجام کارهایش دارد.

آلرد تاکید می‌کند که نوع P یا نوع J بودن یک استعداد یا یک توانایی نیست بلکه دیدگاه و روشی متفاوت برای انجام کارها است.

چرا باید نتایج تست MBTI یا دیگر تست‌های شخصیت شناسی را مورد بررسی قرار دهیم؟

اگر بدانید افراد چه واکنشی از خود نشان می‌دهند و چگونه اطلاعات را پردازش می‌کنند، می‌توانید میزان اختلافات را کاهش دهید و در تصمیم گیری‌های مهم با همکارانتان مشورت کنید.

آلرد می‌گوید:«وقتی متوجه می‌شوید که افراد دیدگاه‌های متفاوتی دارند، می‌توانید تفاوت‌های شخصیتی را بپذیرید و ارزش واقعی این تفاوت‌ها را درک کنید.»

او خودش را مثال می‌زند که به صورت شهودی تصمیم گیری می‌کند. او با دید باز مسائل را بررسی می‌کند، کلی نگر است و به جزییات ریز توجهی نمی‌کند. او همکاری دارد که به صورت حسی تصمیم گیری می‌کند. همکار او به جزییات خیلی اهمیت می‌دهد و تمام کارهایش‌ها را دقیق و مرحله به مرحله انجام می‌دهد.

آلرد می‌گوید:«وقتی می‌خواهم ایده‌ای را عملی کنم از او می‌خواهم که کارهایی را که باید انجام دهم، مرحله به مرحله و با جزییات برایم توضیح دهد. در مقابل هم وقتی که او می‌خواهد کلیت پروژه‌ای را بسنجد از من درخواست کمک می‌کند.»

اگر افراد نقاط قوت یکدیگر را بشناسند، نسبت به زمانی که هر شخصی روی علایق و اولویت‌های خود تمرکز دارد، کارهای خود را با رویکردی دقیق‌تر و مناسب‌تری پیش خواهند برد. به عنوان مثال در دنیای پزشکی این‌گونه همکاری‌ها به تشخیص و درمان بسیاری از بیماری‌ها کمک می‌کند.

نتیجه گیری

آلرد در پایان می‌گوید:«شناخت شخصیت افراد در محیط کار زمان‌بر است. یک عمر طول می‌کشد تا بتوانیم مهارت کافی را برای پذیرفتن ویژگی‌های شخصی خود و دیگران به دست آوریم. باید این مهارت‌ها را بیاموزیم و از آن‌ها استفاده کنیم. این مهارت‌ها شما را از نقطه امن خود خارج می‌کند. اگر شما و کارمندانتان به تفاوت‌ها و ویژگی‌ها شخصیتی احترام بگذارید محیط کسب‌وکاری سالم‌تری خواهید داشت.»

Leave a Reply

Close Menu

شرکت توسعه سازمانی همرو

به این پرسش‌ها فکر کنید:
– چگونه نسل بعدی مدیران در سازمان خود را شناسایی می‌کنید و ارتقاء می‌دهید؟
– چگونه نقش رهبری را در سازمان گسترش می‌دهید؟
– چگونه مشارکت افراد را بالا می‌برید و آنها را در جهت طراحی راه‌کار همراه می‌کنید؟
– چگونه تجربه اعضای سازمان و مشتریان خود را می‌سنجید و تغییرات نوآورانه ایجاد می‌کنید؟

 

با ما در ارتباط باشید

آدرس: تهران- خ ولیعصر- بالاتر از میدان ونک- کوچه خلیل‌زاده- پلاک ۲۸

تلفن: ۸۷۶۳۴۸۵۴-۰۲۱
ایمیل: hi@hamro.org